برآورد صحیح تقاضای بنزین به منظور دستیابی به کشش قمیتی برای تعیین میزان اثر گذاری سیاست های مربوط به قیمت بنزین از اهمیت برخوردار است. در این مقاله، با معرفی مفهوم روند ضمنی در مدل سازی و به کارگیری مدل سری زمانی ساختاری، تابع تقاضای بنزین با استفاده از داده های سری زمانی سالانه تخمین زده شده است. نتیجه می شود که ماهیت روند در تابع تقاضا تصادفی است. این تابع در کوتاه مدت و بلند مدت نسبت به قمیت بی کشش می باشد، اما واکنش مزبور در بلند مدت بیش از کوتاه مدت است. علاوه بر این، تقاضا نسبت به درآمد در کوتاه مدت بی کشش، اما در بلند مدت باکشش است، بنابراین، کاهش مصرف از طریق سیاست افزایش قمیت در کوتاه مدت چندان موثر نیست، اما در بلند مدت می تواند اثرگذار باشد. در نهایت، سیاست افزایش تدریجی قیمت بنزین توصیه می شود و در کنار آن سیاست های غیر قیمتی نظیر افزایش کارآیی خودروها و استانداردهای کارآیی و افزایش در خدمات حمل و نقل عمومی می تواند برای کنترل و کاهش مصرف موثر باشند.