مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی ایلام
سال:1381 | دوره:10 | شماره:35-34 |تعداد مقالات:9

بمنظور ارزیابی کیفیت خدمت رسانی اورژانس کرمان در یک مطالعه توصیفی مقطعی، پرسشنامه ای و چک لیستی برای تمام مراجعه کنندگان به اورژانس بیمارستان شهید باهنر به تعداد 660 نفر در بهمن ماه 1379 توسط مشاهده گر تکمیل گردید. نتایج نشان داد که حدود 87% مراجعین به دلیل وقوع سانحه و بقیه به دلیل درد ناگهانی عضوی از بدن به اورژانس مراجعه نموده اند. مهم ترین مشکل مراجعه کنندگان در تشخیص اولیه: بریدگی (25%)، تروما به پا و سر (39%)، تروما به سایر اعضای (5%)، درد ناحیه کلیه ها (4%)، مشکوک به آپاندیسیت (4%)، دل درد (4%) و در تشخیص نهایی: شکستگی دست و پا همراه با شکستگی سایر اعضای بدن (47%) جراحت و بریدگی (26%) و کوفتگی و دررفتگی یکی از اندام ها (9%) گزارش شده است. میانگین فاصله وقوع سانحه تا ورود بیمار به اتاق پزشک حدود 67 دقیقه، فاصله بین ورود بیمار به اتاق پزشک تا شروع معاینات 4 دقیقه، فاصله درخواست آزمایش تا دریافت نتیجه 40 دقیقه، معطلی انجام اولین مشاوره 60 دقیقه، معطلی بیماران از زمان شروع معاینه تا تشخیص نهایی 72 دقیقه، معطلی بیماران در اتاق عمل اورژانس و اتاق عمل بزرگ تا آغاز عملیات جراحی بترتیب 10 و 21 دقیقه بوده است. مقایسه شاخص ها با استانداردهای بین المللی بیانگر پایین بودن کیفیت خدمات رسانی اورژانس کرمان می باشد. بمنظور ارتقای کیفیت خدمات، با توجه به این که بیشترین مراحل وقت گیر در گردش کار اورژانس و تشخیص بیماری انجام تست های تشخیصی و مشاوره بوده است که حدود 33% مراجعین به اورژانس از شکستگی حداقل یکی از اندام ها رنج برده و 60% مشاوره ها با اورتوپدها صورت گرفته، پیشنهاد می گردد که ضمن بهره گیری از مدیران ورزیده تر در اورژانس ترتیبی اتخاذ گردد تا اورژانس بتواند از خدمات مستمر متخصصان اورتوپد بهره مند گردد و یا حداقل امکان دستیابی به آنان آسانتر باشد.

این پژوهش با هدف بررسی وضعیت سلامت روانی دانشجویان جدیدالورود سال 1379 دانشگاه علوم پزشکی ایلام صورت گرفته است، به همین منظور تعداد 175 نفر دانشجو (116 نفر دختر و 62 نفر پسر) بوسیله پرسشنامه سلامت کلی (GHQ) مورد ارزیابی قرار گرفتند. متغیرهای مورد بررسی در این پژوهش شامل؛ جنسیت، رشته تحصیلی و وضعیت تاهل و میزان، افراد آسیب پذیر از نقطه نظر و تشخیص پرسشنامه مذکور بود. نقطه برش در این پرسشنامه 23 به بالا در نظر گرفته شد. نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که میانگین نمره دختران دانشجو 24.9 و پسران 23.89 بود. تعداد افرادی که در دو جنس نسبت به گروه خود نمره بالای 23 دریافت کرده بودند در دختران 62 نفر (معادل 53%) و پسران 22 نفر (معادل 37%) بود. در رابطه با رشته تحصیلی تفاوت معناداری بین گروهها وجود نداشت و بیشترین علائم در دختران رشته پزشکی، هوشبری، علوم آزمایشگاهی و پرستاری وجود داشت. به طور کلی نتایج نشان داد که دختران شکایات روانی- جسمانی بیشتری را در تمام رشته ها ابراز داشته اند. همچنین در رابطه با وضعیت تاهل میانگین نمرات پسران متاهل 24.38 و دختران متاهل 17 می باشد و از لحاظ آماری تفاوت معنادار می باشد. بیشترین علامت در خصوص اختلال در کارکرد اجتماعی و بعد به ترتیب علائم اضطراب و جسمانی و افسردگی گزارش شده است. با توجه به نتایج بدست آمده در این پژوهش توسعه خدمات مشاوره ای و رفاهی و فرهنگی برای دانشجویان توصیه می شود.

به منظور بررسی کم خونی فقر آهن در دانش آموزان کم توان ذهنی شهر تهران، 71 دانش آموز در مقطع سنی 18-6 سال از میان 11 مرکز آموزش استثنایی در سال 1380 به صورت تصادفی انتخاب شدند. مقدار 8-6 سی سی خون وریدی دانش آموزان با استفاده از روش های بیوشیمیایی و هماتولوژیکی (آزمایش های MCV, HCT, Hb, TS, TIBC, SI و Ferritin) مورد بررسی قرار گرفت. از فریتین به عنوان شاخص تعیین کمبود آهن و SI، TIBC، TS، به عنوان شاخص های تعیین کننده فزونی آهن استفاده گردید. هم چنین با استفاده از شاخص های قد برای سن و وزن برای قد، رابطه بین سو تغذیه و آهن بدن بررسی شد. بر اساس نتایج به دست آمده، ذخایر آهن بیش از 40% از دانش آموزان تهی شده بود، حال آنکه طبق همین نتایج هیچ یک از دانش آموزان فزونی آهن نداشتند. علی رغم معنی دار نشدن تفاوت، غلظت فریتین سرم دانش آموزانی که مبتلا به سو تغذیه بودند، کمتر از دانش آموزان سالم بود. ذخایر آهن در بیش از 65% دختران بالای 11 سال وضعیت مناسبی نداشت. به همین دلیل برای پیشگیری از بروز کم خونی در این دسته از دانش آموزان، انجام آزمایش تعیین غلظت فریتین سرم به عنوان یک آزمون غربالگری (سرند) پیشنهاد می شود.

سیکلوسپورین داروی سرکوب کننده سیستم ایمنی بوده و در سطح وسیعی در پیوند اعضا بیماران خودایمن و جلوگیری از بروز GRHD به دنبال پیوند مغز استخوان مورد استفاده قرار می گیرد. در این تحقیق با تولید آنتی بادی پلی کلونال علیه سیکلوسپورین، امکان اندازه گیری غلظت دارو در خون توسط سیستم الیزای غیر مستقیم ارزیابی شده است. بدین صورت که سیکلوسپورین خالص (Sandoz) با استفاده از گلوتار آلدئید به آلبومین گاوی (BSA) و هموسیانین (KLH) متصل و ترکیبات حاصل جهت تولید آنتی بادی به خرگوش و بز تزریق گردید. سپس فراکسیون گاما از سرم ایمیون حیوانات جدا شده و با آنزیم پراکسید از کونژوگه گردید. اختصاصی بودن این آنتی بادی برای سیکلوسپورین- A به روش الیزای غیرمستقیم مورد تایید قرار گرفت. عیار آنتی بادی خرگوشی علیه ترکیب سیکلوسپورین و کازئین کوت شده 1:12000 و عیار آنتی بادی بز 1:8000 تعیین گردید. این آنتی بادی خالص شده در الیزای غیرمستقیم توانایی اندازه گیری غلظت های مختلف CSA را داراست و کم ترین غلظت قابل اندازه گیری 100mg/ml می باشد. با استفاده از این آنتی بادی ها می توان سیستم های آزمایشی مختلفی چون تکنیک های ELISA، ایمونوهیستوشیمی، ایمیونوسیتوشیمی و ابمیونوفلورانس را طراحی کرده و برای تعیین غلظت یا حضور سیکلوسپورین در خون و مایعات بیولوژیک از آن ها استفاده نمود.

در این مقاله به ذکر شرح حال، علائم بالینی و تشخیص بیماری کودک 2 ساله ای می پردازیم که با تشخیص احتمالی تب و تشنج بستری گردیده است. در سمع ریه رونکای بدون ویزینگ وجود داشته و در هنگام بستری بیمار فاقد تب و دیسترس تنفسی بود، سابقه بیماری خاص در کودک و خانواده وی به جز سکته مغزی مادرش (طبق گفته پدر بیمار) - در هفته قبل از پذیرش کودک- که به مرگش منجر شده وجود ندارد، قبل از پذیرش در بیمارستان دو نوبت تشنج تونیک- کلونیک (به مدت 10 دقیقه در نوبت اول، حدود 20 دقیقه در نوبت دوم) داشته اند. در طی مدت بستری به علت تکرار تشنجات و علی رغم تجویز داروهای ضد تشنج و دیسترس تنفسی متناوب، آزمایشات و رادیوگرافی های متعدد از قفسه سینه گرفته اند و در نهایت مشخص می شود که علت تشنج هیپوکسی ثانویه به اختلال تهویه ای بوده است.

با توجه به اهمیت کژدم گزیدگی در مناطق گرمسیری و عواقب زیانبار ناشی از آن در جوامع شهری و روستایی و بروز این مسئله به عنوان یک مشکل بهداشتی و پزشکی، این پژوهش به منظور تعیین میزان آگاهی و نحوه برخورد با کژدم گزیدگی در منطقه ابو زید آباد متعلق به شهرستان آران و بیدگل در سال 1377 انجام گرفت. این پژوهش از نوع توصیفی مقطعی بوده است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه، روش جمع آوری اطلاعات مصاحبه و جامعه مورد بررسی 420 نفر از ساکنین 80-7 ساله از منطقه مذکور بودند، برای سنجش آگاهی عمومی؛ متغیرهای منطقه زندگی کژدم، محل زندگی کژدم، رنگ کژدم، عضو در معرض گزش، زمان گزش، اورژانسی بودن افراد گزیده شده، نحوه برخورد با کژدم گزیدگی و پیشگیری در فرم اطلاعات درج گردید. میزان آگاهی با 9 سوال 1 تا 3 امتیازی سنجیده شد. کسانی که به هیچ سوالی جواب صحیح ندادند، با نمره کمتر از 1 به عنوان عدم آگاهی و کسانی که نمرات 1 تا 2، 3 تا 4 و بیشتر از 4 کسب نمودند به ترتیب دارای آگاهی ضعیف، خوب و عالی مشخص گردیدند.   از 420 نفر مورد بررسی، 38.5 درصد مونث و 61.5 درصد مذکر، 19 درصد بی سواد و 81 درصد با سواد بودند. میزان افراد دارای عدم آگاهی 25.5 درصد بوده و به طور کلی آگاهی در افراد بی سواد و جنس مونث کمتر از افراد با سواد و مذکر بوده. در برخورد با کژدم گزیدگی؛ 43.5 درصد افراد مراجعه فوری به درمانگاه را مطرح و فقط 0.5 درصد آنان اظهار بی اطلاعی نمودند 82.8 درصد آنان کژدم سیاه رنگ را خطرناک و فقط 2.4 درصد رنگ را بی تاثیر می دانستند. 86.4 درصد از آنان شب را برای گزش کژدم مناسب و 97.8 درصد آنان کژدم گزیدگی را یک مسئله اورژانسی مطرح نمودند. طبق نظر 70.4 درصد از افراد بیشترین اندام در معرض گزش پاها می باشند، 39.5 درصد بیشترین مکان زندگی کژدم را در شکاف دیوارها دانسته و 46.2 درصد آنان بهسازی محیط را برای جلوگیری از کژدم گزیدگی موثر دانسته اند. با توجه به کمبود آگاهی و نحوه برخورد متفاوت افراد جامعه نسبت به کژدم گزیدگی توصیه می شود برنامه آموزشی جهت ارتقا سطح آگاهی مرم منطقه جهت جلوگیری از آسیب های جسمی و زیانهای اقتصادی از طریق مسئولین ذیربط انجام شود.

این پژوهش یک نیمه تجربی است که به منظور بررسی تاثیر آموزش مراقبتهای دوران بارداری بر آگاهی کارکنان مراکز بهداشتی درمانی شهر ایلام انجام شده است. در این پژوهش 34 نفر از کارکنان شاغل در مراکز بهداشتی درمانی شهر ایلام که دست اندر مراقبتهای دوران بارداری بودند به عنوان نمونه انتخاب شدند. نمونه های مورد نظر به روش سرشماری انتخاب گردیده و پرسشنامه ای شامل سوالاتی در زمینه مراقبت دوران بارداری در اختیار آنان قرار گرفت. پس از جمع آوری پرسشنامه جزوه آموزشی مربوط به همان مراقبتها به افراد ارائه گردید و پس از مطالعه، مجددا پرسشنامه مذکور جهت پاسخگویی در اختیار آنها قرار گرفته و نتایج استخراج گردید. نمره بدست آمده از هر پرسشنامه قبل و بعد از آموزش با یکدیگر مقایسه گردید. آزمونهای به کار گرفته شده در این پژوهش مک نیمار و تی تست بود. یافته ها نشان داد که بین متغیرهای سن، تعداد زایمانها، سابقه کار و مدرک تحصیلی با آگاهی ارتباط معنی داری وجود نداشت (P<0.05). مقایسه میانگین تغییرات در کل آزمون؛ قبل از آموزش 29.33 و بعد از آن 38.7 بوده است که آموزش باعث افزایش آگاهی افراد شده و از لحاظ آماری نیز معنی دار بوده است (P<0.05). بنابراین نیاز به آموزش در افراد مورد نظر محسوس بوده ولی روش آموزشی به کار برده شده تاثیر مورد انتظار را بر جا نگذاشته، لذا استفاده از روشهای آموزشی موثرتر مانند: فیلم، شرکت در کلاسها و ... در افزایش آگاهی کارکنان توصیه می گردد.

این تحقیق یک نوع مطالعه توصیفی است که به منظور تعیین شیوه به کارگیری واکسن ب، ث، ژ توسط مراکز بهداشتی و درمانی دانشگاه علوم پزشکی ایلام در سطح 40 مرکز در سال 79 انجام گرفت و تعداد نمونه های مورد مطالعه نیز 40 نفر بودند که به صورت سرشماری انتخاب گردیدند. نتایج حاصله از این تحقیق نشان داد که در زمینه تکنیک انجام واکسیناسیون، اکثریت واحدهای مورد پژوهش از عملکرد خوب برخوردار بودند (45%) و کم ترین آن ها عملکرد متوسط داشتند (25%). هم چنین در رابطه با نحوه حفاظت و نگهداری واکسن ها و رعایت زنجیره سرد، بیشترین واحدهای مورد مطالعه دارای عملکرد خوب بوده (47.5%) و کمترین آن ها عملکرد متوسط داشتند (15%). سطح پوشش واکسیناسیون نیز در اکثریت واحدهای مورد پژوهش خوب بود (62.5%). ضمنا در هیچ کدام از موارد ذکر شده عملکرد ضعیف مشاهده نگردید. هم چنین نتایج نشان داد که اکثر واحدهای مورد مطالعه دوره آموزش ضمن خدمت در زمینه پیشگیری از سل را گذرانده بودند (60%). بین عملکرد واحدها و بعضی از مشخصات آنها از قبیل میزان تحصیلات و وضعیت سکونت رابطه معنی دار به دست آمد (P<0.05). به طور کلی نتایج حاکی از آن بود که شیوه بکارگیری واکسن ب.ث.ژ، در این مراکز مناسب بوده است، اما از نظر امکانات، سطح آموزش و نظارت و کنترل محدودیت هایی وجود داشت که نیاز به اقدام و مساعدت از طرف دست اندرکاران امور بهداشتی دارد.