هر داستان از پیوند استوار بین دو عنصر رویه یا سطح و ساختار تشکیل شده است. در حقیقت، ارزش هر داستان در ز یبایی نهفته در آن است و ساختار درست یک داستان، میتواند به زیبایی آن بیفزاید. بنابراین، شناخت ساختار روایی و توصیف و تشریح شخصیتهای داستان، یکی از مهمترین نکته ها در پژوهشهای ادبی است و پژوهشگران نیز میکوشند از طریق کاربرد معناشناسی، ا رتباط بین شخصی تها ی داستانی را تبیین کنند. یکی ا ز شیوه ها ی جدید تبیین ارتباط شخصیتها با یکدیگر، « الگوی کنشگر » گرماس است. مجنون از شاخصترین چهر ههای داستانی است که نقش کنشگری دارد یا به تعبیر گریماس کنشگر در این داستان بازیابی شده و فرستنده/ پذیرنده/ فاعل/ هدف/ یار یگر/ ب از دارنده از جمله کن شهای ب ازیابی شده در این داستان هستند. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش که بر مبنای توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخان های انجام گرفته مشخص شد در داستان لیلی و مجنون، فرستنده: عشق/ پذیرنده: لیلی و مجنون/ فاعل: مجنون/ هدف: وصال/ یاری گر: پدر و خویشان مجنون/ کنشگر و مانع و باز دارنده نیز پدر لیلی و ابن سلام هستند. بیش از هر کس و هر چیز مجنون فاعلیت، نقش برجسته و کنشگر دارد. مجنون عاشق است؛ از جان نمیهراسد و چنان غرق محبوب است که سر به بیابان گذاشته؛ همدم وحوش م یگردد. مجنون فاعل است با نقشی کلیدی و کنشهای او در طول داستان مبین نقش پر رنگ و اساسی اوست. در این جستار به اجمال سعی شده است به بیان روابط لیلی و مجنون و شخصیت داستان «مجنون» پرداخته شود.