فیلترها/جستجو در نتایج    

فیلترها

گروه تخصصی










کارفرما










کارفرما: 

جهاد دانشگاهی

اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    اسفند 1384
تعامل: 
  • بازدید: 

    454
کلیدواژه: 
چکیده: 

هدف طرح ارزیابی وضعیت سلامت روان و فاکتورهای موثر بر آن در زنان مراجعه کننده به مرکز ناباروری رویان است. این مطالعه روی بیمارانی که به طور تصادفی و بدون در نظر گرفتن اتیولوژی ناباروری از بین مراجعین به مرکز رویان انتخاب شده بودند صورت پذیرفته است. آزمودنی های مطالعه مراحل اولیه معاینات و آزمایش های تشخیصی را به همراه همسر پشت سر گزارده ولی هنوز وارد سیکل درمان نشده بودند. پس از اخذ موافقت شفاهی، هر یک از آزمودنی ها پرسشنامه مربوط به اطلاعات دموگرافیک و تاریخچه بیماری را به همراه پرسشنامه های وضعیت سلامت عمومی 28 سوالی (GHO-28)، پرسشنامه وضعیت اضطراب اسپیلبرگر و افسردگی بک را تکمیل نمودند. به دلیل احتمال وجود استرس اضافی از سوی محیط زمانی که احتمال ازدواج مجدد همسر یا طلاق به دلیل ناباروری را عنوان نمودند از مطالعه خارج شدند. چهل تن از آزمودنی ها به دلیل بارز در تکمیل پرسشنامه از مطالعه خارج شدند. 281 خانم که در رده سنی 45-18 سال (5.7±28.9) قرار داشتند بررسی شدند. 156 تن (55.5%) از آنان ناباروری به مدت پیش از 3 سال را گزارش نمودند. با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک، وجود افسردگی خفیف تا متوسط در 68 نفر (24.2%) مشخص شد. تست وضعیت اضطراب عمومی اسپیلبرگر وجود اضطراب متوسط بالا و نسبتا شدید را در 176 تن (62.6%) مشخص نمود. خانه دار بودن در برابر اشتغال خارج از منزل، درمان در گذشته و نداشتن تحصیلات حداقل در حد دیپلم عوامل خطر افسردگی بوده، در حالی که در مورد اضطراب از مدل رگوسیون، تنها وضعیت اشتغال و سابقه درمان قبلی به عنوان عوامل خطر برای افسردگی باقی ماندند (OR (95%CI): 4.6 (1.9-11-1 و 2.1 (1.1-4.5) با استفاده از مدل مشابه، سطح پایین تر تحصیلات تنها ریسک فاکتور برای اضطراب باقی ماند. OR=2.5 (1.4-4.5) در زوج های نابارور، زن در معرض خطر افسردگی و اضطراب قرار دارد. این دو اختلال به ترتیب زنان مورد مطالعه ما را تحت تاثیر قرار داده بودند. عدم اشتغال خارج از منزل و نداشتن تحصیلات بالاتر از دیپلم به ترتیب عوامل خطر متوسط برای افسردگی و اضطراب محسوب میشوند، سابقه درمان قبلی عوامل خطر مهمی برای افسردگی است. در این مطالعه اتیولوژی ناباروری، تاثیری در وضعیت افسردگی و اضطراب نداشته است.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 454

همکاران: 

حسین-مزدارانی

کارفرما: 

جهاد دانشگاهی

اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    دی 1383
تعامل: 
  • بازدید: 

    551
چکیده: 

هدف عمده این تحقیق بررسی میزان آسیب های کروموزومی به صورت میکرونوکلئی (ریزهسته) ناشی از پرتو یونساز گاما به عنوان عامل موتاژن در جنین های حاصل از والدین پرتودیده و نیز تامین ویتامین C (اسید اسکوربیک) به عنوان یک آنتی اکسیدانت در کاهش رادیکال های آزاد حاصل از تشعشع در گامت های والدین است. برای این منظور از موش های بالغ نر و ماده نژاد NMRI به عنوان مدلی مناسب جهت بررسی های جنینی استفاده می شود. از اشعه گاما در دز 4 گری بع صورت حاد برای ایجاد موتاسیون و آسیب DNA از ویتامین C به عنوان داروی محافظ پرتوی در دز 100 mg/kg با تزریق داخل صفاقی یک ساعت قبل از پرتودهی و از روش سنجش میکرونوکلئی جهت بررسی میزان انتقال آسیب ها از گامت های والدین به جنین ها استفاده گردید. در کلیه گروه های آزمون، فراوانی میکرونوکلئی مشاهده شده در جنین های حاصل از والدین پرتودیده نسبت به گروه کنترل به طور چشمگیری افزایش یافت (P<0.001). کلیه گروه های پرتو دیده که توسط ویتامین C تیمار شده بودند در مقایسه با گروه های پرتودیده که ویتامین C دریافت نکردند فراوانی میکرونوکلئی کاهش معنی داری را نشان می دهد (P<0.001). در گروه هایی که تنها تحت تیمار ویتامین قرار گرفته، اما پرتو ندیدند نسبت به گروه کنترل هیچ افزایش معنی داری از آسیب مشاهده نمی شود (P>0.05). این نتایج پیشنهاد می کند که پرتو یونساز گاما به دلیل ایجاد رادیکال های آزاد نرخ آسیب های کروموزومی مشاهده شده به صورت میکرونوکلئی را در هر دو جنس نر و ماده افزایش داده است. افزایش نرخ آسیب از هفته سوم تا ششم پس از پرتودهی در نرهای پرتودیده و گروه نر و ماده پرتودیده احتمالا به علت حساسیت پرتوی بیشتر اسپرماتوسیت و اسپرماتوگونیا در سلول های زاینده موش است. در کلیه گروه ها مصرف ویتامین با دز یادشده کاهش موثری در نرخ آسیب های مشاهده شده، ایجاد نمود که این امر به دلیل حذف رادیکال های آزاد ناشی از تشعشع است. به همین دلیل این ویتامین می تواند یک محافظ پرتوی بالقوه به شمار آید.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 551

کارفرما: 

جهاد دانشگاهی

اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    دی 1387
تعامل: 
  • بازدید: 

    320
کلیدواژه: 
چکیده: 

هدف مطالعه حاضر بررسی اثر BIO بر تکثیر سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از مغز استخوان، آپوپتوزیس القاء شده و تمایز به استخوان آنها در شرایط کشت است. برای مطالعه تکثیر، سلول های مغز استخوان 7 سر موش صحرایی در حضور غلظت های 0.01، 0.05، 0.1، 1 و 1.5 میکرومولار BIO کشت و با انجام سه پاساژ متوالی تکثیر گردیدند. کشت سلول در گروه های مختلف، در طول مدت کشت از لحاظ برخی شاخص های رشد شامل قطر و تعداد کلونی های تشکیل شده، میزان دو برابر شدگی جمعیت سلولی و تعداد سلول های زنده مقایسه شدند. برای بررسی نقش حفاظتی BIO در مقابل حملات آپوپتوتیک، در کشت سلول های پاساژ سوم با افزودن TNF-a آپوپتوزیس القا شد و همزمان کشت سلولی با غلظت های یاد شده BIO تیمار شد. 72 ساعت بعد با بهره گیری از دو تکنیک رنگ آمیزی Annexin V و انجام فلوسایتومتری (بررسی تغییرات آپوپتوتیک در غشاء سلول) و همچنین رنگ آمیزی تانل (بررسی تغییرات آپوپتوتیک در هسته) درصد سلول های آپوپتوتیک تعیین و با گروه فاقد BIO (کنترل) مقایسه شدند. برای مطالعه اثر BIO بر تمایز به استخوان، غلظت های مختلف BIO بر کشت تمایز به استخوان سلول های بنیادی مزانشیمی پاساژ 3 اضافه شدند و میزان بیان نسبی ژن های ویژه استخوانی و میزان معدنی شدن کشت تمایز تعیین گردید. در تمامی این بررسی ها، کشت بدون BIO به عنوان کنترل در نظر گرفته شد. بزرگترین کلونی ها در گروه های 0.1 و1 میکرومولار و با قطر به ترتیب 1262.27±43.96 و 1335.71±19.16 میکرومترو تشکیل شدند. از لحاظ تعداد کلونی نیز این دو گروه به گروه های دیگر و کنترل برتری داشتند(P<0.05) در طی 3 پاساژ متوالی درگروه 0.1 و 1میکرومولار جمعیت سلولی به طور معنی داری بیش از گروه های دیگر و کنترل دو برابر شد. (P<0.05) همچنین، در این دو گروه، تعداد سلول های زنده بیش از گروه های دیگربود .(P<0.05) نتایج Annexin V نشان داد که در گروه های تیمار در صد سلول های آپوپتوتیک بطور معنی داری کمتر از گروه کنترل است. براساس نتایج Tunnel که موافق یافته های Annexin V بود، کمترین تغییرات آپوپتوتیک هسته در گروه تیمار با غلظت 1 میکرومولار BIO اتفاق افتاده بود (5.629%±0.206%)از این نظر تفاوت آن با گروه فاقد BIO (15.6%±1.14%)معنی دار بود. بر اساس این نتایج تمام تاثیرات BIO وابسته به غلظت بود. روش Annexin بر خلاف Tunnel، قادر است سلول های آپوپتوتیک را حتی در مرحله آغازین نیز شناسایی نماید. بررسی میزان تمایز نشان دهنده تاثیرات منفی BIO بر تمایز به استخوان سلول های بنیادی مزانشیمی بود. بطوری که سلول ها در تمام غلظت های مورد استفاده نسبت به گروه کنترل، ژن های استئوکلسین و آلکالین فسفاتاز را به میزان کمی بیان کردند و میزان معدنی شدن کشت آنها بطور معنی داری کمتر از گروه کنترل بود. در مجموع می توان گفت که تیمار کشت سلول های مغز استخوان موش صحرایی با BIO سبب افزایش سرعت رشد و توان زیستی، مهار آپوپتوز القایی و کاهش تمایز به استخوان آنها می شود.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 320

مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources
کارفرما: 

جهاد دانشگاهی

اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    زمستان 1387
تعامل: 
  • بازدید: 

    457
کلیدواژه: 
چکیده: 

هدف کلون نمودن PPAR γ1 موش در پلاسمید بیانی pEGFP-C1 و بررسی جایگیری آن در هسته سلول مورد مطالعه (فیبروبلاست گاوی) با استفاده از رد یابی مارکر EGFP می باشد. پس از استخراج RNA کل سلول از بافت چربی موش بالغ، cDNA مربوطه تهیه شد و با استفاده از پرایمرهای اختصاصی تکثیر PPARγL cDNA صورت گرفت. PEP cDNA تکثیر شده پس از هضم آنزیمی در پلاسمید EGFP-C1 قرار گرفت. باکتری های One Shot TOP 10 با محصول اتصال پلاسمید و cDNA PPARγ1 ترانسفورم گردیدند و پس ازکشت کلونی های مثبت حاوی پلاسمید نوترکیب با آزمون PCR انتخاب و تکثیر گردیدند و بر روی پلاسمید خالص شده ازآنها تست های هضم آنزیمی و تعیین توالی انجام شد. برای بررسی الگوی بیان و جهت گیری PPARγL با کمک مارکر EGFP درون سلول های فیبروبلاست گاوی، این سلول ها با 4.2mg پلاسمید و Lipofectamine 2000 6 µL ترانسفکت شدند. نتایج هضم آنزیمی و تعیین توالی ثابت کرد که قطعه تکثیر و کلون شده همان PPARγL cDNA می باشد. cDNA این ژن شامل 1428 جفت باز می باشد. همچنین به دنبال ترانسفکت نمودن سلول های فیبروبلاست گاوی، پروتئین حاصل عمدتا وارد هسته ها گردید. همان طور که انتظار می رفت، CDNA ژن PPARγL به درستی کلون گردیده و عملکرد مثبت آن از طریق جهت یابی به داخل هسته سلول های مورد مطالعه، به اثبات رسید.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 457

همکاران: 

حسین-ایمانی

کارفرما: 

جهاد دانشگاهی

اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    مهر 1384
تعامل: 
  • بازدید: 

    408
کلیدواژه: 
چکیده: 

هدف: مطالعه تاثیر سیستئامین، بتاکاپتواتانول و گلوتاتیون بر از سرگیری میوز، بلوغ آزمایشگاهی تخمک های نارس موش و تکوین جنین های حاصله است. هدف: مطالعه تاثیر سیستئامین، بتاکاپتواتانول و گلوتاتیون بر از سرگیری میوز، بلوغ آزمایشگاهی تخمک های نارس موش و تکوین جنین های حاصله است. مواد و روش ها: تخمک های نارس از موش های سوری نژادNMRI (6-4 هفته ای) در شرایط استریل جدا شدند. تخمک های حاصل در 6 گروه آزمایشی و گروه کنترل به طور تصادفی تقسیم بندی شدند. تخمک های گروه کنترل در محیط MEMa حاوی 5 FCS درصد، 7.5 hCG، 100 rhFSH، گروه یک در محیط MEMa حاوی FCS 5 درصد، 7.5 hCG، 100 rhFSH و 5 میلی مولار BSO، گروه دو در محیط MEMa حاوی FCS 5 درصد، 7.5 hCG، rhFSH 100 و 100 میکرومولار سیستئامین و گروه سه در محیط MEMa حاوی5 FCS درصد، 7.5 hCG، rhFSH 100، 100 میکرومولار سیستئامین 5 میلی مولار BSO، گروه چهار در محیط MEMa حاوی FCS 5 درصد، 7.5 hCG، 100 rhFSH و 100 میکرومولار بتاکاپتواتانول، گروه پنج در محیط MEMa حاوی 5 FCS درصد، 7.5 hCG، 100 rhFSH، 100 میکرومولار بتامرکاپتواتانول و 5 میلی مولار BSO و تخمک های گروه شش در محیط MEMa حاوی FCS 5 درصد، 7.5 hCG، 100 rhFSH و 1 میلی مولار گلوتاتیون قرار داده شدند. تخمک ها جهت بلوغ به مدت 24 ساعت داخل انکوباتور 37درجه سانتیگراد با 5 CO2 درصد قرار گرفتند. تخمک های بالغ شده ((Metaphase;MII در کنار اسپرم موش های نر همان نژاد قرار گرفتند. لقاح و تکوین جنین ها در محیط T6 انجام شد. یافته ها:میزان از سرگیری میوز در گروه کنترل و گروه های آزمایش یک، دو، سه، چهار، پنج و شش به ترتیب 78.5 درصد، 16.74 درصد، 96 درصد، 84.9 درصد، 85.4 درصد، 86.9 درصد و 86درصد بود که در گروه آزمایشی دو میزان از سرگیری میوز نسبت به گروه کنترل افزایش چشمگیری داشت (p=0.01). میزان بلوغ آزمایشگاهی گروه کنترل و گروه های آزمایشی به ترتیب 60 درصد، 52 درصد، 81.8 درصد، 58.4 درصد، 70 درصد، 36.3 درصد و 79 درصد بود. در گروه دو، گروه چهار و گروه شش میزان بلوغ نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری را نشان می دهد (P=0.01) و در گروه های که با BSO تیمار شده بودند میزان بلوغ کاهش یافت. تنها در گروه چهارم جنین ها به مرحله بلاستوسیست رسیدند و در گروه های تیمار شده با BSO تعداد معدودی از جنین ها به مرحله مورولا رسیدند. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که سیستئامین از سرگیری میوز و بلوغ آزمایشگاهی تخمک های نارس موش را افزایش می دهد. همچنین بر تکوین جنین تاثیر دارد. بتامرکاپتواتانول بلوغ آزمایشگاهی را افزایش داده و تکوین جنین را بهبود می بخشد. گلوتاتیون بلوغ را افزایش داده و برتکوین جنین تاثیر چندانی ندارد. BSO بلوغ آزمایشگاهی و تکوین جنین را کاهش می دهد. به نظر می رسد که بتامرکاپتواتانول و سیستئامین از طریق افزایش سنتز گلوتاتیون و در نتیجه کاهش ROS این تاثیرات مثبت را اعمال می کنند. از طرفی BSO مانع سنتز گلوتاتیون توسط این مواد شده و باعث تاثیرات منفی بر بلوغ و تکوین جنین می شوند.نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که سیستئامین از سرگیری میوز و بلوغ آزمایشگاهی تخمک های نارس موش را افزایش می دهد. همچنین بر تکوین جنین تاثیر دارد. بتامرکاپتواتانول بلوغ آزمایشگاهی را افزایش داده و تکوین جنین را بهبود می بخشد. گلوتاتیون بلوغ را افزایش داده و برتکوین جنین تاثیر چندانی ندارد. BSO بلوغ آزمایشگاهی و تکوین جنین را کاهش می دهد. به نظر می رسد که بتامرکاپتواتانول و سیستئامین از طریق افزایش سنتز گلوتاتیون و در نتیجه کاهش ROS این تاثیرات مثبت را اعمال می کنند. از طرفی BSO مانع سنتز گلوتاتیون توسط این مواد شده و باعث تاثیرات منفی بر بلوغ و تکوین جنین می شوند.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 408

کارفرما: 

جهاد دانشگاهی

اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    شهریور 1381
تعامل: 
  • بازدید: 

    539
کلیدواژه: 
چکیده: 

واریکوسل مهمترین، شایع ترین و قابل درمان ترین علت ناباروری مردانی است که به دلیل نداشتن فرزند به کلینیک مراجعه می نمایند و از ناباروری شکایت دارند. پس از تشخیص قطعی، اندیکاسیون بهترین درمان در بیماران واریکوسل عمل جراحی است که با بستن وریدهای اسپرماتیک از بالای بیضه معمولا موجب بهبودی در ناباروری مردان می گردد. 1- در این مطالعه که 105 بیمار مبتلا به واریکوسل مورد بررسی قرار گرفتند، تعداد 70 نفر در محدوده سنی 40-26 سال بودند و از نظر گرید بدین شرح می باشد: گرید I: 4 مورد گرید II: 52 مورد گرید III: 49 مورد 2- از نظر واریکوسل اولیه 103 مورد (98.2%) و افراد مبتلا به واریکوسل ثانویه 2 مورد (1.8%) 3- بیماران مبتلا به واریکوسل بیضه سمت چپ 96 مورد (89.5%) و بیماران مبتلا یه واریکوسل سمت راست 5 مورد (4.6%) و افراد مبتلا به واریکوسل دو طرفه 6 مورد (5.6%) 4- از نظر آتروفی بیضه: آتروفی بیضه سمت چپ 34 مورد (72.3%)، آتروفی بیضه سمت راست 9 مورد (19.2%)، و آتروفی دو طرفه بیضه 4 مورد (8.5%)، 5- از نقطه نظر نازایی: ناباروری اولیه 89 مورد (83%) که میانگین مدت زمان نازایی بعد از ازدواج آنها حدود 5.5 سال بود. ناباروری ثانویه 18 مورد (17%) که میانگین مدت زمان نازایی بعد از باروری اولیه 6.5 سال بوده است. 6- از نظر شمارش اسپرم در واحد Sperm count/ml CC از حدود 25.7×106 ML قبل از عمل واریکوسلکتومی به میزان 34×106cc بعد از انجام عمل جراحی افزایش یافته است. 7- همچنین حرکت اسپرم (Motility) از حدود 35.5% قبل از عمل به میزان 41.05% افزایش داشته است که شامل: Shaking از 7.33 به 4.38 تغییر نموده است. GI از 7.6 به 6.5 تغییر نموده است. GI از 8.8 به 8.9 تغییر نموده است. GII از 5.4 به 7.5 تغییر نموده است. GII- از 3.8 به تغییر نموده است. GIII از 4.25 به 8.5 تغییر نموده است. 8- از نظر مورفولوژی (شکل اسپرم) از 20.17% قبل از عمل به بالای 25.878% بعد از عمل تغییر نموده است.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 539

مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources
همکاران: 

طاهره-معدنی

کارفرما: 

جهاد دانشگاهی

اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    بهمن 1388
تعامل: 
  • بازدید: 

    623
کلیدواژه: 
چکیده: 

وقوع Surge LH قبل از تخمک گذاری، در پروسه فیزیولوژیک تخمک گذاری نقش داشته و برای وقوع باروری ضروری است. سالیان زیادی است که hCG استخراج شده از ادرار خانم های باردار، به عنوان یک آنالوگ درمانی برای LH آندوژن در ایجاد بلوغ فولیکولی و تخمک گذاری مطرح بوده و در تکنیک های کمک باروری نیز مورد استفاده فراوانی قرار گرفته است؛ ولی به دلیل مشکلات تهیه این دارو و درجه خلوص پایین، در سالیان اخیر rhCG با درجه خلوص بالاتر به عنوان یک جانشین مناسب uhCG برای بلوغ نهایی اووسیت ها در زنان تحت درمان IVF/ICSI معرفی شده است. این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر uhCG و rhCG بر کیفیت اووسیت ها در سیکل های کمک باروری انجام شد. این پژوهش یک کارآزمایی بالینی تصادفی (RCT) دو گروهی و به صورت یک سوکور بود، که تاثیر دو داروی uhCG و rhCG بر کیفیت اووسیت ها در سیکل های کمک باروری را مورد بررسی و مقایسه قرار داد. جمعیت مورد مطالعه در این پژوهش کلیه زنان نابارور (نازایی اولیه) در گروه سنی 37ـ20 سال با ذخیره تخمدانی نرمال بودند که جهت درمان ناباروری به پژوهشکده رویان مراجعه کرده اند. در این مطالعه افراد نابارور بر اساس معیارهای ورود، خروج و در صورت تمایل به شرکت در این مطالعه، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده و تحت پروتکل طولانی قرار گرفتند. زمانیکه با تایید سونوگرافی حداقل دو فولیکول 17 میلیمتری به دست آمد، نمونه ها با گمارش تصادفی به دو گروه دریافت کننده rhCG و uhCG تقسیم شدند (گروه A و گروه .(B 36 ساعت بعد بیمار تحت عمل پانکچر قرار گرفته و اووسیت های دریافت شده از نظر مچوریتی بررسی شده و پس از انجام عمل تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم، انتقال جنین در روز دوم یا سوم صورت گرفت. متغیرهای مورد بررسی شامل تعیین تعداد و کیفیت اووسیت های استخراج شده، میزان لقاح، میزان لانه گزینی، میزان حاملگی های با جواب مثبت تست بارداری، میزان حاملگی های تایید شده با سونوگرافی واژینال و میزان وقوع سندرم تحریک بیش از حد تخمدان بود. ابزار جمع آوری اطلاعات برگه ثبت اطلاعات (پرسشنامه) می باشد که بر پایه اطلاعات موجود در پرونده و اطلاعات آزمایشگاهی تکمیل گردید. در این پژوهش از آزمون های پارامتریک و ناپارامتریک جهت مقایسه تعداد و کیفیت اووسیت ها، میزان باروری، لانه گزینی، میزان بارداری شیمیایی و بالینی در دو گروه استفاده شد. اطلاعات جمع آوری شده توسط نرم آفزار SPSS ویرایش 15 مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهندگرفت.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 623

همکاران: 

مهناز-اشرفی

کارفرما: 

جهاد دانشگاهی

اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    خرداد 1384
تعامل: 
  • بازدید: 

    457
کلیدواژه: 
چکیده: 

یکی از بزرگترین چالش ها در طب ناباروری ارزیابی و درمان بیمارانی است که پاسخ ضعیفی به داروهای محرک تخمک گذاری دارند. تاثیر سن، قاعدگی مرتب، FSH Estradiol روز سوم قاعدگی و مصرف سیگار در پاسخ دهی تخمدان در مطالعات قبل مطرح شده است. اخیرا حجم تخمدان به عنوان یک شاخص در پیشگوئی این پاسخ مطرح شده است. هدف از این مطالعه بررسی ارزش اندازه گیری حجم تخمدان در پیشگوئی پاسخ نامناسب تخمدان به داروهای محرک تخمک گذاری و مقایسه ارزش آن با سایر فاکتورهای اندوکرین که به طور سنتی جهت ارزیابی پاسخ تخمدان به کار می رود، است. در یک مطالعه آینده نگر54 (Cohort) که کاندید IVF/ICSI بوده و فاقد سابقه عمل جراحی و یا آندومتریوما بودند مورد مطالعه قرار گرفتند. علاوه بر اندازه گیری روتین آندوکرین جهت پاسخگوئی به داروهای محرک حجم تخمدان نیز با سونوگرافی ترانس واژینال در سه بعد طول، عرض و قطر اندازه گیری شد و میانگین حجم تخمدان با نتایج حاصل شامل مقدار FSH روز سوم قاعدگی، مقدار Estradiol روز سوم قاعدگی، طول فاز فولیکولار، تعداد آمپول مصرفی، تعداد اووسیت به دست آمده و میزان حاملگی مورد مقایسه قرار گرفتند. از 50 بیمار مورد مطالعه 36 بیمار در گروه علل مردانه، 8بیمار در گروه علل توبال و 10 نفر به علل دیگر تحت درمان ART قرار گرفته بودند. همچنین 38 نفر دارای قاعدگی منظم و بقیه دارای الگوی نامنظم بوده اند. در بین متغیرهای مورد بررسی بین متوسط حجم تخمدان و مقدار سرمی FSH روز سوم قاعدگی رابطه معنی داری وجود نداشت. با استفاده از تشکیل مدل رگرسیون خطی بین متغیرهای تعداد آمپول های استفاده شده، تعداد اووسیت به دست آمده، تعداد جنین های ایجاد شده و تعداد جنین های منتقل شده با حجم دو تخمدان رابطه معنی داری وجود داشت. با مطالعه انجام شده مشخص شد اندازه گیری حجم تخمدان به تنهائی و بدون در نظر گرفتن عوامل دیگر عامل خوبی جهت پیشگوئی عکس العمل تخمدان نیست اگر چه با درنظر گرفتن سن مشاهده شد در سنین بالای 30 سال حجم تخمدان کاهش یافته و میزان آمپول مصرفی در این بیماران جهت تحریک تخمدان افزایش می یابد.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 457

همکاران: 

مهناز-اشرفی

اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    1384
تعامل: 
  • بازدید: 

    415
چکیده: 

زعفران یکی از محصولات بومی و تجارتی منطقه قاینات است که بر اوضاع اقتصادی و اجتماعی قاینات تاثیر گذار بوده و می باشد. لیکن متاسفانه تاکنون تحقیقاتی اختصاصی در این مورد صورت نگرفته است.هدف از تحقیق حاضر بررسی جایگاه اقتصادی و اثرات اجتماعی محصول زعفران در منطقه قاینات می باشد. با توجه به محدودیت های اعتباری این طرح، محدوده جغرافیایی انجام آن شهرستان بیرجند تعیین گردید که دارای دو بخش به نامهای بخش مرکزی و بخش خوسف است. برای جمع آوری اطلاعات لازم از دو پرسشنامه یکی به نام پرسشنامه خانوار و دیگری بنام پرسشنامه کشاورزی استفاده شده است. جمعیت آماری تحقیق زعفران کارانی بودند که در دو بخش فوق الذکر به کار کشاورزی اشتغال داشتند. نمونه گیری به روش تصادفی سهمیه ای بوده و از بخش مرکزی تعداد 40 نفر کشاورز زعفران کار و از بخش خوسف تعداد 28 نفر کشاورز زعفران کار برای انجام تحقیق انتخاب شدند. داده های بدست آمده با استفاده از نیروی انسانی پردازش شده و نتایج زیر بدست آمده است: زعفران کاران که بیش از 94% آنها مرد بودند از نظر داشتن سواد در سطح نسبتا پایینی قرار داشتند بطوری که 18% آنها بیسواد و 40% آنها در حد خواندن و نوشتن و 40% دارای مدرک ابتدایی و راهنمایی و دیپلم بودند و تنها 1.4% از آنها سوادی بالاتر از دیپلم متوسطه داشتند.متوسط سطح زیر کشت زعفران کاران مزبور 36% هکتار و متوسط تولید سالیانه هر کدام 192 مثقال زعفران معادل 0.86 کیلوگرم است که با توجه به قیمت پایین زعفران در زمان اجرای طرح باز هم مبلغ 347567 تومان ناخالص بطور متوسط هر سال نصیب کشاورزان می کند. محصول زعفران به لحاظ میزان درآمد ناخالص سالیانه در میان هفت محصول رایج منطقه مقام چهارم را دارد. به علت خشک سالی های اخیر میزان تولید متوسط زعفران در هکتار کاهش یافته و از 5 کیلوگرم تولید خشک در هکتار که تولید متوسط سابق بوده به 3 کیلوگرم تنزل کرده است و نقش آن در درآمدهای خانوار کشاورز هم کم شده است.در عین حال هنوز هم 78.6 درصد از کشاورزان بخاطر کمبود آب و سازگاری با محیط و سود بالا و برطرف کردن نیازهای پولی و سوغاتی خانواده آن را می کارند و گفته اند کاشت آن را ادامه خواهند داد.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 415

اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    تابستان 1382
تعامل: 
  • بازدید: 

    497
چکیده: 

تغییر در تعداد اسپرم یا کیفیت منی در برخی از مواجهات شغلی ثابت شده است. هدف از این مطالعه تعیین توزیع فراوانی مشاغل و مواجهات مردان دارای اختلال اسپرم از نوع ناشناخته یا ایدیوباتیک در مرکز تحقیقات علوم زیستی و ناباروری پژوهشکده رویان بود. از مجموع 1550 مردی که از فروردین سال 78 لغایت اسفند 81 بدلیل ناباروری بدین مرکز مراجعه داشتند 500 مرد هیچ دلیل مشخصی برای اختلال کیفیت منی نداشتند بیماران حداقل دو آزمایش منی داشتند و پرسشنامه ای طراحی شد که در آن پارامترهای اسپرم جدیدترین آنالیز منی، شغل و تماس های شغلی افراد ثبت شد. 146 نفر (%32.8) آنها تماس شغلی با عوامل شناخته شده موثر بر اسپرم داشتند. بیماران بر حسب نوع مواجهه طبقه بندی شدند که 36 نفر (22%) با آفت کش ها، 46 نفر (28%) با حلال ها، 56 نفر (%34.1) با گرما و 26 نفر (%15.9) با مخلوطی از آنها و یا عوامل دیگر مواجهه داشتند. از طرفی بیماران بر حسب شغل در گروه های مختلف شغلی قرار گرفتند که فراوانی آنها در مشاغلی که اثر شناخته شده ای روی کیفیت منی داشتند شامل کشاورز 34 نفر (%6.8)، راننده 40 نفر (%7.8)، جوشکار 22 نفر (%4.4) بود. از طرفی ویژگی های منی و انواع اختلالات اسپرمی در کل افراد و مردان مواجهه یافته و بدون مواجهه محاسبه شد. میانگین پارامترهای اسپرم مثل تعداد اسپرم در میلی لیتر، تعداد کل اسپرم، حرکت و درصد اسپرم های با شکل طبیعی در گروه دارای مواجهه کمتر از گروه بدون مواجهه بود. شایع ترین نوع اختلال در این مردان آستنواسپرمی 444 نفر (98.2%) و پس از آن به ترتیب تراتواسپرمی – اولیگواسپرمی- اولیگوآستنواسپرمی- اولیگواستنوتراتواسپرمی و آزواسپرمی بود.بنابراین تماس های شغلی در مردان مبتلا به ناباروری ایدیوپاتیک از اهمیت ویژه ای برخوردار است و می تواند علتی مهم در حدود 1/3 این بیماران باشد. لذا شناخت عوامل خطر دستگاه تولید مثلی، آموزش بیماران و رعایت اصول بهداشت حرفه ای جهت کاهش مواجهه گام موثری در پیشگیری از مشکلات فوق می باشد.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 497

litScript
telegram sharing button
whatsapp sharing button
linkedin sharing button
twitter sharing button
email sharing button
email sharing button
email sharing button
sharethis sharing button