فیلترها/جستجو در نتایج    

فیلترها

گروه تخصصی










کارفرما










اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    آبان 1391
تعامل: 
  • بازدید: 

    571
چکیده: 

مقدمه: جراحی حفظ پستان و متعاقب آن رادیوتراپی امروزه روش متداول و استاندارد جراحی سرطان پستان در مرحله 1 و 2 بوده و مطالعات زیادی نشان داده اند که بقای این بیماران تفاوتی با ماستکتومی ندارد. با وجود اینکه هدف از این نوع جراحی برداشتن کامل تومور با حاشیه سالم است، اما حفظ زیبایی یکی از اجزای جدایی ناپذیر در جراحی حفظ پستان بوده و توجه به آن ضروری به نظر می رسد. عوامل متعددی اعم از عوامل مرتبط با بیمار یا مرتبط با تومور و همچنین هر یک از مدالیته های درمانی سرطان پستان می توانند بر نتایج جراحی تاثیر بگذارند و شناخت این عوامل می تواند در بهبود نتایج تاثیرگذار باشد. هدف: مطالعه حاضر به منظور بررسی نتایج زیبایی جراحی حفظ پستان و عوامل مرتبط با آن در مرکز بیماریهای پستان طراحی شد تا بتوانیم با برنامه ریزی صحیح و توصیه های لازم به بهبود نتایج کمک کنیم. مواد و روش کار: این مطالعه به صورت مقطعی روی بیمارانی که در مرکز بیماریهای پستان جراحی حفظ پستان شده و جهت پیگیری مراجعه کرده بودند، انجام شد. از پستان هر بیمار در سه جهت فتوگرافی بعمل آمده و برای سه نفر متخصص به طور جداگانه فرستاده شد ونمره زیبایی کل بر اساس پرسشنامه استاندارد چندگانه به نتیجه جراحی هر بیمار تعلق گرفت. اطلاعات مربوط به خصوصیات جمعیتی و بالینی نیز از پرونده بیماران استخراج شدند. سپس با آنالیز تک متغیره و رگرسیون چند متغیره ارتباط بین نمره کل با خصوصیات فوق مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: در مجموع 103 بیمار وارد مطالعه شدند. میانگین سنی بیماران 46.8 سال و میانگین شاخص توده بدنی 28.1 محاسبه شد. در 74.7 درصد بیماران اندازه کاپ پستان C و D بود. میانگین نمره زیبایی بیماران 5.72 بدست آمد و 35.9% بیماران امتیاز در محدوده عالی و خوب، 35% متوسط و 29.1% بد را به خود اختصاص دادند. بدترین امتیاز مربوط به قرینگی ظاهر پستانها با امتیاز 1.01 از 2 بود.در آنالیز تک متغیره از میان عواملی چون سن، شاخص توده بدنی (BMI)، اندازه کاپ پستان، اندازه تومور، محل تومور، وضعیت غدد لنفاوی، نوع برش پستان و زیربغل، حجم بافت برداشته شده و سایر مشخصات درمانی بیمار، سه عامل BMI، حجم بافت برداشته شده و اندازه کاپ D با نمره کل زیبایی ارتباط معنی دار داشتند. در آنالیز رگرسیون خطی چند متغیره از میان این سه عامل، رابطه BMI بالاتر (p=0.022) و اندازه کاپ (P=0.040) D با نمره زیبایی معنی دار بود. بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد نتایج متوسط بدست آمده در مرکز ما در اکثر موارد به دلیل عدم قرینگی در اندازه و شکل پستان بوده، برای بهبود نتایج توصیه به قرینه سازی پستان مقابل به طور همزمان یا دیررس می شود. اما فراگیری تکنیکهای جراحی انکوپلاستی پستان برای جراحان شاغل در مرکز بیماریهای پستان به بهبود نتایج کمک کرده و ضروری به نظر می رسد. پس از به دست آوردن حاشیه سالم در جراحی، توجه به برداشت حداقل بافت از پستان منجر به نتایج زیبایی بهتری خواهد شد. همچنین به بیمارانی که BMI بالاتر از نرمال و اندازه کاپ بزرگتر دارند باید خاطر نشان کرد که ممکن است نتایج درمانی کاملا مطلوب نباشند.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 571

اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    دی 1392
تعامل: 
  • بازدید: 

    540
چکیده: 

پیشینه پژوهش: عفونت یکی از عوارض لنف ادم می باشد که در اثر نقص در گردش ماکروفاژها و لنفوسیت ها در اندام دجار ادم ایجاد می شود. کاهش حجم ادم می تواند با کاستن از مایع احتباس یافته در بافت، موجب جلوگیری یا حذف عفونت شود. هدف مطالعه حاضر تعیین میزان کاهش دفعات عفونت در افراد دچار لنف ام ناشی از سرطان پستان درمان شده با روش احتقان زدایی ترکیبی (CDT) و شناسایی عوامل مرتبط با آن می باشد. مواد و روش کار: در این مطالعه، 58 بیمار دچار لنف ادم ناشی از سرطان پستان که سابقه عفونت های قبلی در اندام مبتلا را داشتند و تحت درمان CDT قرار گرفته بودند، وارد مطالعه شدند. بیماران با تماس تلفنی مورد پرسشگری قرار گرفتند. سابقه تکرار عفونت و خصوصیات جمعیتی و بالینی مورد نیاز تکمیل شد. میزان بکارگیری اقدامات فاز نگهدارنده درمان یعنی ماساژ توسط خود فرد، بانداژ شبانه، انجام ورزش های بازتوانی، استفاده از آستین کشی در فعالیت های روزانه و رعایت رفتارها و مراقبت های حفاظتی آموزش داده شده مورد ارزیابی قرار گرفت تا ارتباط آنان با دفعات عود عفونت بررسی شود. نتایج: فراوانی دفعات عفونت قبل از درمان بین 17-1 بار متغیر بود که بعد از درمان CDT به 4-0 بار رسیده بود. میانگین درصد کاهش دفعات تکرار عفونت بفاصله 3-2 سال پس از دریافت درمان فاز حاد 36.74±85.5% بود. علیرغم اثرات حفاظتی کلیه اقدامات توصیه شده در فاز نگهدارنده، در آنالیز رگرسیون پوآسون، استفاده از آستین کشی در روز (0.035=p) و میزان حجم ادم بعد از درمان CDT (p<0.001) ارتباط آماری معنی داری با کاهش دفعات عفونت نشان می داد. نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان می دهد که کاهش حجم ادم لنفاوی با روش CDT می تواند موجب کاهش خطر بروز عفونت شود. آموزش مراقبت های فاز نگهدارنده به بیماران و تاکید بر استفاده از آستین کشی در طی فعالیت های روزانه نقش مهمی در کنترل این بیماری دارد.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 540

اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    مهر 1392
تعامل: 
  • بازدید: 

    837
چکیده: 

مقدمه: سرطان پستان شایعترین سرطان زنان در سطح جهان است. بخش قابل توجهی از مبتلایان به سرطان پستان ژن این بیماری را از والدین خود به ارث می برند و به صورت توارثی به بیماری مبتلا می شوند. امروزه با پیشرفت هایی که در زمینه روش های پزشکی مولکولی حاصل شده است، تشخیص حاملین سالم برخی از این ژن های مستعد کننده عملی و امکان پذیر است. باعنایت به این که احتمال ابتلای حاملین این ژن ها به نحو قابل توجهی بیشتر از جمعیت نرمال می باشد یکی از روش های پیشگیری پیشنهاد شده در دنیا ماستکتومی پیشگیرانه است. از آنجائی که مقبولیت این روش پیشگیری تهاجمی بستگی قابل توجهی به ملاحظات محلی زنان به ویژه فرهنگ آنها دارد بدیهی است چنانچه این روش در هر منطقه ای از دنیا مقبولیت داشته باشد. انجام تست های ژنتیکی تشخیص حاملین جایگاه خواهد داشت ولی در غیر این صورت امری زائد و بلکه به دلیل ایجاد استرس امری مضر خواهد بود. لذا بر آن شدیم تا میزان مقبولیت ماستکتومی پیشگیرانه پس از اطلاع از نتایج مثبت تست ژنتیکی را در میان زنان ایرانی مراجعه کننده به کلینیک بیماریهای پستان با روش مصاحبه بسنجیم. نتایج این مطالعه نشان میدهد میزان پذیرش ماستکتومی پیشگیرانه در صورت وجود سابقه فامیلی و یا وجود مرگ ناشی از سرطان پستان در اقوام درجه یک و دو بیشتر برآورد شد و این به این دلیل است که این گروه ازافراد تحت مطالعه به خوبی با عوارض و مشکلات سرطان آشنا بوده و نگرش بهتری به استفاده از یک روش پیشگیرانه دارند. مواد و روش کار: این مطالعه از نوع مطالعات مقطعی (توصیفی تحلیلی) است که بر روی مراجعه کنندگان به مرکز بیماری های پستان جهاد دانشگاهی که سابقه ابتلاء به سرطان پستان را نداشتند انجام گرفت. روش نمونه گیری غیر احتمالی (نمونه های در دسترس) بود. پس از انتخاب فرد مورد مطالعه بروشور آموزشی از پیش تهیه شده جهت مطالعه در اختیار فرد قرارداده شد. در طول مطالعه این بروشور، فرد می توانست در صورت نیاز سوالات خود را از مسوول جمع آوری اطلاعات که در این زمینه آموزش لازم را دیده بود بپرسد و هرگونه توضیحی نیاز باشد به وی ارائه گردد. سپس پرسشنامه از پیش طراحی شده توسط مصاحبه گر تکمیل گردید. در افراد بی سواد و یا افرادی که به هر دلیلی قادر به مطالعه بروشور آموزشی مربوطه نبودند مسوول جمع آوری اطلاعات بروشور مربوطه را برای وی قرائت نموده و در موارد مورد نیاز به سوالات وی پاسخ می داد. کلیه افراد قبل از ورود به مطالعه در زمینه انجام این طرح تحقیقاتی توجیه شده و سپس فرم رضایت نامه کتبی جهت مطالعه و امضا در اختیار آنها قرار گرفت و پس از امضای رضایت نامه کتبی وارد مطالعه گردیدند. پس از جمع آوری اطلاعات و ورود به کامپیوتر توسط نرم افزار SPSS آنالیزهای لازم انجام شد. نتایج: در مجموع 351 نفر زن در محدوده سن 17 الی 67 سال مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین سن افراد 39.4 سال با انحراف معیار 9.7 سال و خطای معیار میانگین 0.52سال بود. نزدیک 70% شرکت کنندگان تحصیلات دیپلم و بالاتر داشتند و 86% آنها متاهل بودند. در 49 نفر معادل 14% حداقل یکی از بستگان درجه یک با دو سابقه سرطان پستان را داشتند. در پاسخ به این سوال که اگر آزمایش های ژنتیکی وجود ژن ابتلا به سرطان پستان را در خانمی نشان دهد انجام کدام یک از روش های زیر را برای پیشگیری از ابتلای وی به سرطان پستان پیشنهاد می کنید؟ تنها 12% گزینه "عمل جراحی پیشگیرانه و برداشتن هر دو پستان" را انتخاب نمودند. آزمون Chi square ارتباط معنی داری بین سن، میزان تحصیلات، وضعیت تاهل و پاسخ به سوال فوق را نشان نداد اما بین نوع پاسخ افراد و سابقه مثبت فامیلی سرطان پستان ارتباط معنی داری وجود داشت به گونه ای که افرادی که سابقه فامیلی مثبت داشتند بیشتر موافق با ماستکتومی پیشگیرانه بودند. 93.7% زنان شرکت کننده در طرح نگرش مثبت نسبت به انجام آزمایش های ژنتیکی برای تعیین خطر ابتلا به سرطان پستان داشتند و 88.3% زنان شرکت کننده در طرح نگرش مثبت نسبت به توصیه به انجام آزمایش ژنتیک سرطان پستان در سایر افراد خانواده در صورت مثبت شدن آزمایش ژنتیک خود داشتند. بحث و نتیجه گیری: در مطالعه ما از مجموع 351 نفر زنان مورد بررسی هیچیک سرطان پستان نداشتند ولی با توجه به مراجعه به مرکز بیماری های پستان نسبت به نرم جامعه ریسک بالاتری داشتند تنها 12% ماستکتومی پیشگیرانه را گزینه قابل قبولی در صورت دارا بودن ژن سرطان پستان می دانستند. برخی از افراد حتی با وجود مثبت بودن ژن سرطان پستان انجام هیچ اقدامی را ترجیح نمی دادند. بالغ بر 75% افراد نیز استفاده از ترکیبات دارویی و انجام معاینات دارویی و ماموگرافی را ترجیع می دادند. نتایج مطالعات در جوامع مختلف در این مورد تفاوتهای چشمگیری دارد و این تفاوت می تواند به علت تفاوت های فرهنگی اجتماعی و بسیاری فاکتورهای دیگر باشد. ولی به نظر می رسد نگرش زنان ایرانی در خصوص ماستکتومی پیشگیرانه با 12% نگرش مثبت از سایر مطالعات در جوامع دیگر کمتر باشد. در مطالعه ما تنها تمایل به ماستکتومی پیشگیرانه در افراد با سابقه فامیلی مثبت کانسر بیشتر بود. مطالعه ما نشان داد که در گروه زنان پرخطر مورد بررسی تمایل به آگاه شدن از میزان خطر سرطان پستان و همچنین انجام آزمایش ژنتیک بالا می باشد به گونه ای که بالغ بر 90% شرکت کنندگان با انجام آزمایش ژنتیک موافق بودند.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 837

مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources
اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    خرداد 1393
تعامل: 
  • بازدید: 

    765
چکیده: 

درمان های سیستمیک سرطان پستان عوارض جانبی زیادی را به دنبال دارند و معیارهای پروگنوستیک کنونی در شناسایی بیمارانی که از این درمان ها سود می برند ناکافی به نظر می رسد. با توجه به نقش سیستم فعال کننده پلاسمینوژن در گسترش و متاستاز تومور، در این مطالعه میزان بیان سه جزء اصلی سیستم فوق شامل uPA، PAI-1 و PAI-2 را در نمونه بافت سرطان پستان از نوع کارسینوم داکتال مهاجم تعیین شد و سپس میزان آنها با بافت پستان نرمال مقایسه شد. بر این اساس این بیومارکرها هر کدام در دسته ای از بیماران افزایش بیان، در دسته ای کاهش بیان و در گروهی نیز بدون تغییر بودند. همچنین در گروهی که pAI1 افزایش بیان داشته است، توزیع pAI2 بر اساس grade متفاوت است. از آنجاییکه pAI2 یک فاکتور پروگنوستیک مثبت است افزایش این ژن می تواند دلیلی برای کاهش گرید باشد. در گروهی که pAI1 تغییر بیان نداشته است، توزیع pAI2 بر اساس grade متفاوت است. یعنی هر چه این ژن بیان بالاتری داشته باشد grade پایینتر است. با توجه به مکانیسمی که از pAI2 انتظار می رود افزایش بیان این ژن یک فاکتور پروگنوستیک مثبت به حساب می آید. آنالیز مشابه برای ژن Pai2 نشان می دهد که در صورت کلی ارتباطی بین بیان این ژن و خصوصیات کلینکوپاتولوژیک وجود ندارد اما در صورتی که آنالیز در گروهی که این ژن افزایش بیان داشته ارتباط معنی داری بین کاهش بیان Pai1 و Stage مشاهده می شود. دریافته های این تحقیق بین بیان UPA و Pai1 ارتباط مثبت وجود دارد. باتوجه به اینکه Pai1 مهارکننده UPA است و با افزایش UPA مهارکننده آن نیز افزایش می یابد این ارتباط منطقی است. بررسی های انجام شده هیچگونه ارتباط معنی داری بین بیان این ژن ها و وجود عود یا متاستاز در بیماران را اثبات نمی کند.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 765

اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    شهریور 1397
تعامل: 
  • بازدید: 

    130
کلیدواژه: 
چکیده: 

لطفا برای مشاهده چکیده به متن کامل (PDF) مراجعه فرمایید.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 130

اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    بهار 1398
تعامل: 
  • بازدید: 

    4643
چکیده: 

لطفا برای مشاهده چکیده به متن کامل (PDF) مراجعه فرمایید.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 4643

مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources
اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    تیر 1396
تعامل: 
  • بازدید: 

    495
کلیدواژه: 
چکیده: 

زمینه و هدف: CD44 که گلیکوپروتئین غشائی سطح سلول است بوسیله یک ژن که دارای 20 اگزون است کد می شود. قطعات کد شده توسط اگزون 2 و 5 توانائی اتصال به هیالورونان را دارند. شواهد تجربی نشان می دهد که تعامل هیالورونان-CD44 موجب تشدید تکثیر سلولی، مهاجرت و تهاجم در سرطان پستان میشود. هدف از این تحقیق بررسی پلی مورفیسمها در اگزون 2 و, flanking region CD44 در بیماران ایرانی و تعیین ارتباط آن با استعداد به سرطان پستان است. روش بررسی: 175 نمونه بیمار زن مبتلا به سرطان پستان و 175 نمونه به عنوان گروه کنترل که از لحاظ سن با گروه بیمار مطابقت داشتند از بانک زیستی مرکز تحقیقات سرطان پستان انتخاب شد. پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی از اگزون 2 و, flanking region CD44 از طریق واکنش زنجیره ای پلیمراز (PCR) و تعیین توالی ژن آنالیز شد. ارتباط بین تغییرات نوکلوتیدی مشاهده شده با خطر ابتلا به سرطان پستان و ویژگی های کلینیکو پاتولوژیک مورد مطالعه قرار گرفت. پس از آن، تجزیه و تحلیل بیوانفورماتیک برای پیش بینی موتیف های ESE احتمالی که در نتیجه جهش تغییر کرده، مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: یک پلی مورفیسم از ژن CD44 در موقعیت 14 نوکلئوتید بالادست اگزون 2 شناسائی شد. ارتباط معنی داری بین این موتاسیون و درجات بالاتر سرطان پستان و پلی مورفیسمA> G مشاهده شد، اگر چه رابطه معناداری بین این پلی مورفیسم و خطر ابتلا به سرطان پستان وجود نداشت، تحلیل محاسباتی نشان داد که جهش اینترونی باعث ایجاد یک جایگاه اتصال موتیف جدید برای اتصال فاکتور های پیرایش جایگزین ((splicing factorمی شود، نتیجه گیری: در مطالعه انجام شده، نشان داده شد که پلی مرفیسم A>G در اینترون 1 ژن CD44 با درجات بالای سرطان پستان مرتبط است و همچنین ایجاد یک جایگاه اتصال SC35 جدید با استفاده از نرم افزار ESE finder پیش بینی شد. با توجه به نقش CD44 در پیرایش جایگزین و افزایش بیان در پیشرفت تومور، نیاز به آزمایش های بیشتر برای تعیین اثرات احتمالی پلی مورفیسم A> G در بیان CD44 در بیماران مبتلا به سرطان پستان احساس می شود.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 495

اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    اسفند 1393
تعامل: 
  • بازدید: 

    13365
چکیده: 

مقدمه: در حال حاضر تنها روش غربالگری سرطان پستان که باعث کاهش مرگ میر ناشی از این بیماری می گردد، ماموگرافی است. از عواملی که منجر به نتایح منفی کاذب در ماموگرافی می گردد اثر دانسیته و تراکم بافت پستانی است که با افزایش تراکم بافت در ماموگرافی، حساسیت ماموگرافی کاهش می یابد. از طرفی افزایش تراکم بافت پستان منجربه افزایش ریسک ابتلا به سرطان پستان می شود. عوامل مختلفی مانند ارث، ژنتیک، عوامل هورمونی و باروری، عوامل تغذیه ای و .... بر میزان تراکم بافت پستانی تاثیر می گذارند ولی هنوز علت قطعی برای این مساله مشخص نشده است. این مطالعه جهت بررسی عوامل احتمالی موثر بر افزایش تراکم بافت پستان در ماموگرافی طراحی شده است. مواد و روشها: در یک مطالعه مقطعی پرسشنامه حاوی متغیرهای مرتبط با خصوصیات دموگرافیک بیماران، متغیرهای آنتروپومتریک و متغیرهای وابسته به باروری و مصرف هورمونها در بیمارانی که در کلینیک پستان جهاد دانشگاهی تحت انحام ماموگرافی قرار گرفتند تکمیل و مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: در مجموع 428 بیمار مورد بررسی قرار گرفتند. سن 277 بیمار کمتر از 50 سال و 151 بیمار بالاتر از 50 سال بود. حدود 40% از بیماران تراکم پایین و 60% تراکم بالای نسج پستان داشتند. نتایج مطالعه ارتباط معنی داری بین سن کمتر از 50 سال، breast cup size کوچک BMI پایین و وضعیت پره منوپوز با نمای متراکم در ماموگرافی نشان داد (p<0.001). ارتباط معنی داری بین متغیر مصرف OCP و سن منارک با نمای متراکم در ماموگرافی مشاهده نشد (p=./19 و p=0.16). بحث و نتیجه گیری: تراکم بالاتر پستان که در زنان جوان پره منوپوز با BMI پایین مشاهده شد، ممکن است موجب حساسیت پایین تر ماموگرافی در این افراد شود. این مساله می تواند تاکیدی بر اهمیت و ضرورت کنترل های بیشتر با فواصل نزدیک تر و استفاده از سایر ابزارهای تشخیصی سرطان پستان در گروه های مذکور باشد.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 13365

اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    فروردین 1397
تعامل: 
  • بازدید: 

    1189
چکیده: 

اهداف: شیمی درمانی یک درمان adjuvant مهم می باشد که بسیاری از افراد مبتلا به سرطان پستان تحت این درمان قرار می گیرند. تهوع و استفراغ ناشی از شیمی درمانی (CINV) تاثیر منفی معنی داری بر کیفیت زندگی بیماران و پروسه ی درمان این افراد خواهد گذاشت. هدف این مطالعه ارزیابی تاثیر مشاوره فردی تغذیه بر کیفیت زندگی و (CINV) در بیماران مبتلا به سرطان پستان تحت شیمی درمانی می باشد. روش مطالعه: زنان مبتلا به سرطان پستان تحت شیمی درمانی به طور تصادفی به 2 گروه دریافت کننده مشاوره تغذیه فردی به مدت 3 بار قبل از شروع هر جلسه شیمی درمانی و گروه کنترل تقسیم شدند. پیامد های(endpoints) این مطالعه ابعاد مختلف کیفیت زندگی این بیماران و بروز تهوع و استفراغ ناشی از شیمی درمانی می باشند. کیفیت زندگی توسط European Organization for Research and Treatment of cancer quality of life questionnaire Core 30(EORTC QLQ-C30) و میزان تهوع و استفراغ ناشی از شیمی درمانی از طریق پرسشنامه mcgill ارزیابی شد. نتایج: 150 نفر بیمار وارد مطالعه شدند که 137 نفر آن ها وارد آنالیز شدند. نتایج نشان داد کهQlobal QL به طور معنی داری در گروه دریافت کننده مشاوره تغذیه بیشتر از گروه کنترل می باشد(P<0. 001). همچنین عملکرد جسمی(P<0. 001)، ایفای نقش(P<0. 001)، احساسی (P<0. 001)، ذهنی (P<0. 001) و اجتماعی (P<0. 001) در شرکت کنندگان گروه مداخله به طور معنی داری بهتر از گروه کنترل بود و همچنین علائم خستگی (P<0. 001)، تهوع و استفراغ (P<0. 001)، درد (P<0. 001)، تنگی نفس (P<0. 001)، از دست دادن اشتها، یبوست (P<0. 001) و اسهال (P<0. 001) در افراد گروه مداخله به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل تجربه شدند. به طور چشمگیری افراد دریافت کننده مشاوره تغذیه، Nausea Rating Index (P<0. 001)، Overall Nausea Index (P<0. 001) و Visual Analogue Scale (P<0. 001) کمتری نسبت به گروه کنترل داشتند. نتیجه گیری: مشاوره فردی تغذیه در بیماران مبتلا به سرطان پستان تحت شیمی درمانی، به طور معنی داری بهبود کیفیت زندگی و کاهش تهوع و استفراغ ناشی از شیمی درمانی را به دنبال دارد.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 1189

اطلاعات : 
  • تاریخ پایان: 

    بهمن 1394
تعامل: 
  • بازدید: 

    744
چکیده: 

زمینه و هدف: وجود بیومارکرهایی که در بافت سرطانی بیان می شوند درجهت تشخیص و درمان اهمیت بسیار بالایی دارند. ژن های سرطانی- بیضه ایی غالبا در بافت نرمال بیضه بیان می شوند ولی بیان برخی از آنها در انواعی از سرطان ها نیز گزارش شده است. چون بیضه یک مکان محافظت شونده از سیستم ایمنی می باشد، در صورت بیان این ژن ها در تومور می توان از آنها به عنوان اهداف مناسبی برای تشخیص و درمان سرطان استفاده کرد. در این مطالعه بیان ژن سرطانی- بیضه AKAP3, PIWIL2 و PL2L60 در سرطان پستان بررسی می شود. روش بررسی: پس از اخذ تعداد 162 نمونه شامل 74 نمونه توموری، 73 نمونه مجاور تومور و 73 نمونه بافت نرمال از افراد سالم از بانک زیستی پژوهشکده سرطان پستان و دو رده T47Dو MCF7از پژوهشکده ناباروری ابن سینا دریافت شد. استخراج RNA از آنها انجام گرفت. با روش Real-Time PCR، بیان ژنAKAP3 به همراه کنترل داخلی بتا اکتین (ACTB) مورد بررسی قرار گرفت. همچنین بیان PIWIL2 و PL2L60 با multiplex RT-PCR با همین کنترل داخلی مطالعه شد. یافته ها: دو رده سلولی پستان،AKAP3 mRNA را بیان کردند. بیان AKAP3 در بافت بیضه نرمال دیده شد که به عنوان کنترل مثبت مورداستفاده قرار گرفت. بیان آن در 36.5% از بافت های تومور پستان، 42% بافت نرمال مجاور تومور و 46.6% بافت های نرمال وجود داشت، در حالی که ACTB در کلیه نمونه های موجود بیان داشت. بیان ژن های PIWIL2 و PL2L60 تنها در بافت های بیضه ای بیان وقابل تشخیص بود این در حالی است که در سایر بافت ها و رده های بیان همزمان ACTB قابل مشاهده بود. نتیجه گیری: در بین انواع کاندید های مختلف بیومارکر ها CTA ها ژن های امیدوار کننده ای هستند. بر اساس نتایج بدست آمده،AKAP3 می تواند یک کاندید مناسب به عنوان بیومارکری برای وضعیت سه گانه منفی بوده و مورد بررسی های بیشتری قرار گیرد. AKAP3 احتمالا به عنوان مهار کننده تکثیر سلولی عمل می کند زیرا در stage های بالاتر بیماری و تومورهایی ذنصبا سایز بزرگ، بیان نمی شود. علاوه بر این، یافته های ما نیاز به بررسی های تکمیلی خصوصا در سطح پروتئین دارد همچنین مطالعات بیشتر شاید بتواند اثر تنوع مولکولی و نژادی بر روی بیان PIWIL2 را تایید کند. ما قادر به مشاهده بیان این ژن و واریانت 60PL2PL در نمونه بافت های سرطان پستان در زنان ایرانی نشدیم.

شاخص‌های تعامل:   مرکز اطلاعات علمی Scientific Information Database (SID) - Trusted Source for Research and Academic Resources

بازدید 744

litScript
telegram sharing button
whatsapp sharing button
linkedin sharing button
twitter sharing button
email sharing button
email sharing button
email sharing button
sharethis sharing button