هدف اصلی این تحقیق مشخص ساختن خلاء ها و نارسائیهای ساختاری و مدیریتی موجود در هنر- صنعت فرش دستباف کشور بوده است تا بر اساس این شناخت، راهکارهای ساختاری و تشکیلاتی مناسبی ارائه شود. برای این منظور برخی ویژگیهای مهم ساختاری و مدیریتی در قالب مدل تحلیلی تحقیق مورد توجه قرار گرفت. برخی از داده های مورد نیاز از طریق مطالعه اسنادی، برخی دیگر از طریق انجام مصاحبه های نیمه ساخت یافته با مدیران و مسئولان دستگاه مورد نظر گردآوری شد و نهایتا از روش پیمایشی نیز برای اخذ نقطه نظرات و دیدگاههای دست اندرکاران بخش غیردولتی در محدوده شش استان کشور استفاده شد. نتایج حاصله از تحقیقات نشان می دهد که هنر- صنعت فرش دستباف در حال حاضر با مشکلات و تنگناهای ساختاری و مدیریتی زیر روبروست: - تعدد و تنوع دستگاهها و مراجع فعال در امور فرش دستباف که خود منجر به بروز دوباره کاری، انجام وظایف و فعالیتهای موازی و مشابه، ناهماهنگی و ایجاد مشکلات ارتباطی، نقض اصول وحدت جهت و وحدت فرماندهی و نتیجتا عدم طراحی و استقرار نظامهای سیاست گذاری، برنامه ریزی، هدایت، حمایت و نظارت در سطح ملی گردیده است. - عدم تناسب بین وظایف و قالب سازمانی مورد استفاده در تشکیلات فعلی. - محوریت یافتن وظایف تصدی و کمرنگ شدن یا فراموش شدن وظایف حاکمیتی - نهادینه نبودن نقش و جایگاه تشکلها، انجمن ها و مجامع صنفی، تولیدی و تخصصی غیردولتی در تشکیلات و تصمیم گیریهای دستگاهها و مراجع دولتی - عدم تناسب وظایف و اختیارات و مسوولیت ها و نیز عدم اعمال تغییرات و اصلاحات ضروری در اساسنامه یا مبانی قانونی دستگاه ها - هدف گرا نبودن و عدم تجمیع فرآیند فعالیت ها در دستگاه واحد به منظور رفع نارسایی ها وموانع مذکور با توجه به یافته های تحقیق و در نظرگرفتن پیشنهادات مطرح شده ایجاد «سازمان ملی فرش دستباف ایران» برای ایجاد وحدت مدیریت در امور فرش دستباف کشور و تقبل وظایف حاکمیتی دولت توصیه گردیده است. در نهایت با توجه به مباحث مطروحه تشکیلات و شرح وظایف پیشنهادی نیز برای سازمان مذکور طراحی گردیده است .