مشارکت مردم در نظام حکمرانی در دنیای امروز امری ضروری و در عین حال مطلوب است. پیچیدگی و گستردگی خدمات، الگوهای کوچک سازی دولت، نظام بوروکراسی و گسترش بحران های مختلف اجتماعی، اقتصادی و ... از موجبات ضرورت پیش گفته هستند. علاوه براین، میل مردم جوامع مختلف به کنشگری، تقویت تمایلات اجتماعی پس از سیطره چند دهه ای امر اقتصادی، افزایش کارآمدی حکمرانی به دلیل حضور مردم در امور مختلف و افزایش بلوغ اجتماعی، مشارکت مردم در حکمرانی را مطلوب و مفید می کند. اما شکل گیری منافع گروه های خاص در حفظ وضع غیرمشارکتی یا مشارکت گروه هایی خاص یا مشارکت بدون ساختار، آموزش و منطق صحیح، توازن در مشارکت را بر هم می زند و آن را از حالتی مفید به حالتی مضر و نامطلوب بدل می سازد. چنان که در کشور ما غلبه مشارکت در سطح اجرا توازن مشارکت برهم خورده و توجه مردم و نظام حکمرانی به سطوح اصلی مشارکت مانند مشارکت در تصمیم گیری، نظارت و مطالبه گری کاهش یافته است. برای رفع این مشکل شناخت زنجیره علت ها و معالیل و تأثیر و تأثرات اولین گام در درک صحیح مشکلات و ریشه های آنهاست. در این گزارش با الهام از قانون اساسی و آموزه های دینی و علمی در یک چارچوب مشخص سطوح مشارکت مردم در تصمیم گیری، نظارت، مطالبه گری و اجرا بررسی شده است و با بررسی وضع موجود این سطوح در عالم واقع و قوانین و مقررات موجود ریشه و عوامل تأثیرگذار واکاوی شده اند. گلوگاه های اصلی این روابط کیفیت حکمرانی و اراده مسئولان به ایجاد مشارکت در نظام حکمرانی و سرمایه اجتماعی و فساد و تعارض منافع است.