لایحه مورد بررسی شامل یک ماده واحده، دو تبصره و متن مقاوله نامه (مشتمل بر یک مقدمه و شانزده ماده) است. مواد (1) تا (6) این مقاوله مشتمل بر «جایگاه قانونی مسئله تشکل ها، مذاکرات و پیمان های جمعی در قوانین کشور»، «حق تشکل و مذاکره دسته جمعی در اسناد بین المللی»، «حمایت از فعالیت سندیکایی در قوانین ایران»، «موارد استثنا و تحدیدکننده در انجام مذاکرات دسته جمعی» و «مقایسه مفاد مقاوله نامه درخصوص مذاکره آزاد و دسته جمعی با قوانین ایران» است. باقی مواد تقریباً شبیه به مواردی است که در تمام مقاوله نامه های دیگر مشترک است. با عنایت به چالش هایی که در سال های اخیر درخصوص اعتراضات کارگران برخی صنوف پدید آمده است (مانند چالش های امنیتی و انتظامی) و همچنین با توجه به عدم توسعه کافی مناسبات تشکلی و مذاکرات معطوف به آن، انتظام بخشی این قبیل مسائل و چالش ها، از درجه اهمیت بالایی برخوردار است. لذا در ارتباط با موارد عنوان شده و همچنین در راستای تضمین و حمایت کافی از کارگران در برابر اقدامات تبعیض آمیز ضداتحادیه ای مربوط به اشتغال خود و تشکل های کارگری و کارفرمایی در مقابل اقدامات مداخله گرانه در تأسیس، فعالیت یا اداره جلسات خود توسط یکدیگر یا عوامل یا اعضای خود، لایحه مقاوله نامه «حق تشکل و مذاکره دسته جمعی» از سوی دولت به مجلس شورای اسلامی تقدیم گردیده است. شایسته ذکر است در تاریخ 1400/06/16 لایحه فوق در کمیسیون اجتماعی به عنوان کمیسیون اصلی با اعمال اصلاحاتی در ماده واحده به تصویب رسید. در مصوبه کمیسیون، عنوان ماده واحده و تبصره مرقوم نشده، اما محتوای آن ذکر شده و طی این اصلاحات بند ذیل نیز الحاق گردیده است: «رعایت اصول هفتادوهفتم (77)، یکصدوبیست وپنجم (125) و یکصدوسی و نهم (139) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اجرای این قانون، الزامی است». بیشتر مواد مقاوله نامه توسط قوانین داخلی پوشش داده می شود و مغایرتی هم با قوانین داخلی ندارند و در مواردی حتی به طرز مطلوب تری نسبت به قوانین کشور، به حمایت از مذاکرات جمعی پرداخته اند. این مواد به خوبی می توانند مشکلات حوزه کارگری و اجحاف هایی که در حق این قشر صورت می گیرد را حل وفصل کنند و به اعتراضات و مطالبات آنها جنبه قانونی بخشند. بنابراین از این جهت تصویب مقاوله نامه شماره 98 توجیه پذیر است. عدم تمایل برخی کشورها ازجمله چین و آمریکا (دارای دو رویکرد کاملاً متفاوت به لحاظ التفات به سیستم دولتی یا بازار) به چنین مقاوله نامه هایی، تاحدی تردیدها و ابهام ها را در اذهان درخصوص تصویب مقاوله نامه مورد بحث ایجاد می کند. با توجه به مواد مصرح در فصل هفتم قانون کار (مذاکرات و پیمان های دسته جمعی کار) و قانون تشکیل شوراهای اسلامی کار مصوب 30/10/1363 به نظر می رسد که ظرفیت های لازم برای حل وفصل اختلافات میان تشکل های کارگری با دولت و تشکل های کارفرمایی وجود دارد؛ ظرفیتی که البته نیازمند جرح و تعدیل بیشتر در مفاد این قوانین است. بنابراین با توجه به الزام آور بودن برخی دستورالعمل های این مقاوله نامه ازسوی سازمان های بین المللی و امکان مداخله در امور داخلی، پیشنهاد می شود پیش از تصویب قراردادهای بین المللی، گام های اصلاحی به منظور اصلاح و تکمیل قوانین داخلی در دستور کار قرار گیرد. لذا با اینکه به لحاظ کارشناسی و انطباق با قوانین داخلی در ابتدای امر جهت تصویب مقاوله نامه نشانی از اشکال و ایراد وجود ندارد، لکن تصویب فوری این مقاوله نامه به دلیل ملاحظات یادشده در سطور پیشین، توصیه نمی گردد؛ با در نظر گرفتن ملاحظات و رفع ابهام ها و تردیدها در زمان مطلوب آن، تصویب لایحه مقاوله نامه شماره 98 مورد توصیه است.