قانون اساسی به عنوان سند عام بیانگر ساختار قدرت و آزادی های شهروندان،به منظور ایجاد رابطه ای مسالمت آمیز میان قدرت زمامداران و آزادی فرمانبران در جامعه سیاسی تصویب می شود,با این حال قانون اساسی به عنوان مخلوق بشری با گذشت زمان و با توجه به برخی ضرورت های جامعه نیازمند برخی اصلاحات و بازنگری ها دراصول آن،به منظور تامین خواسته های ملت(نه قدرت) می باشد؛چه بسا ممکن است عدم بازنگری به اعتراضات و یا انقلاب مردمی بیانجامد,با این همه با توجه به مبانی فکری حاکم بر نظام سیاسی دولت-کشورها همواره نقش مشارکت شهروندان در امر بازنگری متفاوت است,به این منظور نگارندگان در این نوشته به مقایسه شیوه بازنگری در قانون اساسی مشروطه و جمهوری اسلامی ایران با قانون اساسی فدرال سوئیس می پردازند,تحقیق حاضر از طریق منابع کتابخانه ای و روش توصیفی-تحلیلی به بیان شیوه بازنگری و نقش شهروندان در بازنگری قانون اساسی می پردازد,