پیش از آنکه وارد اصل موضوع شوم لازم می دانم مفاهیم کلیدی بحث را از آن منظر که در این مقاله مطرح شده است معنا می کنیم از آن رو که این مفاهیم اکثرا اختلافی است و عدم تبیین آنها می تواند منجر به کژ فهمی های اساسی گردد.هویت از منظر این مقاله فهم اجتماعی از خویشتن اجتماعی است. درک مشترک اعضای جامعه از خود و جایگاه خود در هستی، جهان زیست و شبکه های ارتباطی ملموس اجزای آن است. این درک خصلتی اجتماعی و گفتمانی دارد و طبعا هویت مسلط، برخاسته از گفتمان مسلط است. هویت بخشی از فرهنگ است و همانگونه که از فرهنگ مسلط، خرده فرهنگ ها و بحران یا فروپاشی آن سخن می گوییم می توان از هویت مسلط، خرده هویت ها و بحران و فروپاشی هویت سخن گفت.