در حوزه های مطالعاتی اخیر، رشد و توسعه کشور را می توان از جنبه های مختلف بررسی نمود اما توسعه فرهنگی مقدم بر همه آن ها می باشد. بر این اساس ترسیم الگوهای برحسب معیار های جامعه می تواند پیشرفت را در پیش داشته باشد. الگوهای اقتصادی که کشورهای دیگر برای رشد اقتصادی خود فراگرفته اند می توانند یکی از مهم ترین این الگو برای ایجاد فرایند های نظام های مهندسی فرهنگی در کشور شود. پژوهش حاضر با استفاده از روش مطالعات اسنادی صورت پذیرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد، که با الگوی مناسب، این روند، یعنی ترسیم هدف غایی که تولیدات می باشد، طراحی گردیده است. با این باور به هدف اساسی آموزش و پرورش، که مردم بتوانند آگاهانه قضاوت کنند، درست تصمیم بگیرند و برای خودو فرزندان خود آینده بهتری را تصور نمایند نزدیک شده ایم.