در روشهای متداول برآورد خطر زمین لرزه، مبنای تمامی محاسبات داده های موجود از رویداد زمین لرزه ها در گذشته است. این بدان مفهوم است که در منطقه ای که تا کنون زمین لرزه ای ثبت نشده است امکان رویداد زمین لرزه در آینده نیز بسیار ناچیز است و از این رو می توان آن را منطقه ای ایمن دانست. اما رویداد زمین لرزه های بزرگ ویرانگر دهه های اخیر این موضوع را تایید نمی نماید. زمین لرزه های ویرانگری همچون بم گاه در مناطقی روی می دهند که داده مستندی از رویداد های گذشته در کاتالوگ زمین لرزه ها نمی توان یافت، و این در حالی است که در بسیاری از این مناطق داده های زمین شناسی و ژئودتیک جوان و جنبا بودن گسله ها را تایید می نمایند. در نیمه شمالی کشور بویژه ایران مرکزی دوره بازگشت زمین لرزه ها گاه تا چند صد سال می رسد در حالی که دوره ثبت دستگاهی زمین لرزه ها کمی بیش از یک صد سال است. روشن است در چنین شرایطی کاتالوگ زمین لرزه ها تنها بخش کوچکی از سیکل کامل استرین بر روی یک گسله را در بر می گیرد و بیانگر رفتار دراز مدت یک گسله، چه از نظر بزرگای بیشینه و یا دوره بازگشت زمین لرزه های بزرگ، نیست. از سوی دیگر داده ها ی زمین لرزه ها دارای خطای قابل توجهی در تعیین بزرگا، موقعیت رو مرکزی و ژرفای کانونی است که متناسب با قدمت آن افزایش می یابد و نسبت دادن آن را به یک ساختار خاص دشوار و یا غیر ممکن می سازد. این موضوع بویژه در مورد زمین لرزه های تاریخی آشکارتر است. امروزه با شناخت بهتر ساز و کار جنبش گسله ها روشهای نوینی و با دقت بسیار بالاتری در برآورد خطر زمین لرزه مورد استفاده قرار می گیرد که مبنای آن داد ه های دراز مدت زمین ریخت شناسی در ترکیب با کاتالوگ زمین لرزه ها، برداشت های ژئودتیک و مدلسازی است. بر آورد نادرست خطر زمین لرزه هزینه زیادی را به اقتصاد و ایمنی جامعه تحمیل می نماید که با بازنگری روش های آنالیز می توان به مقدار زیادی از آن کاست.