کنفرانس ملی مدیریت و تجارت الکترونیک
سال:1400 | دوره:1 |تعداد مقالات:6

نقدشوندگی به عنوان یکی از پیش نیازهای اساسی کارایی بازار در انتخاب دارایی های قابل سرمایه گذاری از اهمیت بالایی برخودار است. بنابراین بررسی پارامترهای نقدینگی می تواند در جهت انتخاب دارایی ها برای سرمایه گذاری حائز اهمیت بالایی باشد. مدل ها و رویکرد های مختلفی برای اندازه گیری نقدشوندگی ارائه شده اند که از متغیرهای متفاوتی جهت این سنجش استفاده می کنند. در این پژوهش سعی شده است که رابطه دو پارامتر نقدشوندگی یعنی اختلاف قیمت سفارشات ثبت شده در دفتر سفارشات و اختلاف حجم سفارشات خرید و فروش در سه حالت کلی، برتری خرید و برتری فروش در جهت بررسی عملکرد این پارامترها، پویایی آن ها در مقابل یکدیگر و نقدشوندگی مورد بررسی قرار گیرد. با استفاده از یک نمونه متشکل از 20 سهم منتخب از بازار سرمایه ایران نتایج پژوهش مورد بررسی قرار گرفته اند. یافته های پژوهش نشان دادند که متغیرهای اختلاف حجم سفارشات و اختلاف قیمت سفارشات ثبت شده در دفتر سفارشات در جهت پویایی نقدشوندگی عمل می کنند و مانعی در برابر کاهش نقدشوندگی هستند.

نوسانات در بازارهای مالی نقش اساسی را در تصمیم گیری ها ایفا می کنند چرا که نوسانات عامل اصلی ریسک در بازارهای مالی شناخته می شوند. سطح بالای نوسانات در بازارهای مالی می تواند باعث ایجاد عدم اطمینان و خروج سرمایه گردد. از بررسی های نوسانات در انواع تصمیم گیری های مالی همچون مدیریت ریسک، قیمت گذاری و اختصاص دارایی استفاده می شود. مدل های واریانس ناهمسانی شرطی اتورگرسیو یا همان GARCH و ARCH و مدل های مشتق شده از آن ها از جمله مدل های مرسوم مدل سازی و پیش بینی نوسانات سری های زمانی هستند که در بررسی نوسانات برای انواع پدیده های اقتصادی مانند قیمت، نرخ ارز و تورم استفاده می شوند. شناخت هرچه بیشتر رابطه بین متغیرها در بازار سرمایه به سرمایه گذاران جهت انتخاب تصمیم های بهتر از اهمیت بالایی برخوردار است. تعداد و حجم معاملات از جمله این متغیرها هستند که در این پژوهش به بررسی رابطه آن ها با نوسانات بازدهی با استفاده از مدل های واریانس ناهمسانی شرطی اتورگرسیو پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاکی از وجود رابطه معنادار بین حجم و تعداد معاملات اشخاص حقیقی و حقوقی با نوسانات بازدهی است.

امروزه در سطح دنیا تغییرات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقلیمی با نرخ سرسام آوری رخ می دهند، مولفه های پیچیده بازار و استراتژی های اتخاذ گردیده در شرایط بحرانی امروز بالاخص در شرایط پاندمی کووید-19 دیگر مثل گذشته کارآمد و بهینه نخواهند بود و چشم انداز آینده هم با امروز تفاوت زیادی خواهد داشت. ادامه دادن به استراتژی ها و مولفه های تکراری و کلاسیک بازاریابی که سازمان های بزرگ و مطرح تا به امروز از آن بهره می گرفتند دیگر دارای تاثیرات مخاطره انگیز و چالش آفرین است. از سوی دیگر روی آوردن به استراتژی جدید هم ریسک بالایی برای افزایش میزان عملکرد سازمان ها در پی خواهد داشت. این مقاله مروری عمیق بر مفاهیم مولفه های کاربردی بازاریابی سبز، بررسی استراتژی های کاربردی آن و میزان نقش آن در عملکرد شرکت های ایرانی فعال در حوزه سبز خواهد داشت. هدف این مقاله، بررسی مجدد و بازبینی ادبیات مربوط به بازاریابی سبز است و تجزیه و تحلیل دو عامل موثر و اثربخش بر عملکرد شرکت های ایرانی می باشد. با وجود پتانسیل تولیدات سبز در ایران و فرهنگ سازی و روند در حال افزایش مصرف کنندگان ایرانی کماکان تمایلاتی نه چندان قابل ملاحظه به صرف هزینه برای استفاده از محصولات سبز وجود دارد که نیازمند بررسی دقیق تر خواهد بود، مطالعات قبلی حاکی از آن است که بازاریابی سبز همواره با برخی چالش ها و موانع جدی و قابل ملاحظه ای در سطح جهان مواجه شده است. بر طبق نتایج حاصل از این تحقیق نوآوری های حاصل از مولفه های پویا و استراتژیک بازاریابی سبز و ترویج استفاده همگانی از آن تاثیر مثبت و قابل توجهی بر عملکرد شرکت ها خواهد داشت.

هدف اصلی این پژوهش بررسی اثرات هوشمندی کسب وکار، یادگیری شبکه ای و نوآوری در ارتقای کارایی استارت آپ های موبایلی در حوزه پرداخت الکترونیک است. تحقیق حاضر از منظر هدف، کاربردی و بر حسب گردآوری اطلاعات توصیفی-همبستگی است. داده ها با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته و با روش تصادفی ساده، از 36 نفر از مدیران ارشد و کارشناسان خبره اپلیکیشن های منتخب، گردآوری شده و تحلیل داده ها با رویکرد معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart PLS انجام یافته است. آلفای کرونباخ برای تمامی سازه ها بالاتر از 7/. و مقدار میانگین واریانس استخراج شده بالاتر از 5/. بوده و روایی و پایایی سازه ها تایید شد. بر اساس نتایج این مطالعه، ظرفیت های هوشمندی کسب وکار بر یادگیری، نوآوری و عملکرد شبکه تأثیر می گذارد. بر همین اساس، توجه به ظرفیت های هوشمندی کسب وکار در ابتدای کار، با توجه به تأثیری که می تواند بر عملکرد شرکت داشته باشد، باید مورد توجه قرار گیرد. همچنین تأثیر یادگیری شبکه، قابل توجه است و تأثیر مثبتی در عملکرد دارد. در استارت آپ ها معمولاً با کمبود منابع مبارزه می کنند و تیم با تقاضای زیادی مواجه است، به نظر می رسد که پیشنهاد دادن به استفاده از شیوه های هوشمندی کسب وکار یک چالش جدید برای مقابله با آن است، اما به عنوان یک منبع مهم برای تصمیم گیری بهتر، می تواند استفاده شود. از دیگر نکات مهم در استارت آپ ها، پارادایم مدیریت تصمیم گیری می باشد که یکی از راهکارهای تسهیل در این موضوع بکارگیری مفاهیم هوشمندی کسب وکار می باشد.

هدف اصلی این تحقیق؛ مروری بر مقالات داخلی و خارجی کار شده در زمینه تأثیر مکانیسم های حاکمیت شرکتی بر مدیریت سود می باشد. طی انجام این تحقیق؛ ده مقاله داخلی طی سالهای 1387 تا 1399 و 5 مقاله خارجی در سال 2020 و 2021 مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در این راستا مکانیسم های حاکمیت شرکتی شامل: استقلال هیئت مدیره، اندازة هیئت مدیره، دوگانگی نقش مدیر ارشد اجرایی، مالکیت مدیریتی، مالکیت نهادی، تمرکز مالکیت، تخصص مالی هیئت مدیره، وجود حسابرس داخلی، شهرت مؤسسه حسابرسی، نوع حسابرس، مدت زمان تصدی مدیرعامل، دوره تصدی حسابرس و پاداش هیئت مدیره بوده اند و سنجش مدیریت سود نیز از طریق شاخصهای جریان های نقدی عملیاتی غیرعادی، هزینه های اختیاری غیرعادی، هزینه های تولید غیرعادی، اقلام تعهدی اختیاری از طریق مدل تعدیل شده جونز (1991) و مدل کوتاری (2005)، می باشد. نتایج تحقیق نشان داد بین مکانیسم های حاکمیت شرکتی و مدیریت سود نتایج مختلف و متفاوتی به دست آمده که این تفاوت ناشی از سنجش متغیرها به روشهای مختلف، انجام تحقیق در بازار سرمایه کشورهای مختلف و دوره زمانی متفاوت می باشد.

هدف این مقاله بررسی کارآفرینی سازمانی و رابطه بین کارآفرینی سازمانی و مدل های استراتژیک پیشنهادی از طریق مرور ادبیات تحقیق است. این مقاله رویکرد استراتژیک برای افزایش عملکرد خلاقانه درون سازمانی در شرکت ها را بررسی می کند. ابتدا کلمات کلیدی برای استفاده در جستجوی متون شناسایی شدند: کارآفرینی شرکتی، عملکرد نواوری و محیط کارآفرینانه. سپس، چندین پایگاه داده الکترونیکی موجود در کتابخانه الکترونیکی دانشگاه، از جمله مجله کسب و کار هاروارد و انتشارات دانشگاه شیکاگو، و همچنین مجلات، کتاب ها، گوگل اسکالر و دیگر منابع سازمانی مورد استفاده قرار گرفتند. شش پیامد نوآورانه، تشویق افراد به مشارکت در رفتار نوآورانه، تمرکز فعالیت های اقتصادی کارآفرینی از طریق یک سازمان نوپا در یک شرکت، کمک به افراد نوآور برای رسیدن به پتانسیل کامل خود، پاداش به کارآفرینان شرکتی، تشویق افراد به دیدن سازمان از چشم انداز گسترده تر و آموزش کارکنان در مورد کارآفرینی سازمانی است. این مطالعه اکتشافی است و براساس مرور ادبیات تحقیق انجام شده است. مطالعات بیشتری با استفاده از تحقیقات تجربی برای بررسی این که چرا کارآفرینی شرکتی به عنوان رویکرد استراتژیک برای عملکرد نوآوری درون سازمانی در نظر گرفته شده است، مورد نیاز است. با پیاده سازی رویکردهای استراتژیک، مدیران شرکتی متخصص می توانند مقاصد کارآفرینانه خود را برای شرکت لحاظ کنند و مسئولیت خود را نسبت به سهامداران از نظر سایز اهداف کسب و کار و توسعه انجام دهند. این تحقیق یک چارچوب ورودی – فرایند – خروجی می سازد که ادغام با خارج از شرکت را به حداقل و عملکرد خلاقانه درونی را به حداکثر می رساند. ارزش و دستاورد این تحقیق در نظر گرفتن کارآفرینی سازمانی به عنوان یک رویکرد استراتژیک برای عملکرد نوآوری درونی است.