در کتابسنجی برای امتیاز دهی به نویسنده در یک مدرک علمی راه هایی وجود دارد که به این امتیاز دهی، تسهیم و وزندهی[1] گفته می شود . تسهیم و وزندهی مدارک علمی به دو بخش اصلی یعنی تسهیم و وزندهی تعداد مدارک علمی و تعداد استنادات انجام می شود. تسهیم و وزندهی در مدارک علمی بر اساس تعداد مدارک علمی ، مولفین یا واحدهای تولید ، تاثیر واحدهای تحلیل ، نوع سند و حوزه موضوعی انجام می شود . تسهیم و وزن دهی بر اساس تعداد استناد نیز بر اساس زبان و سنت های استنادی صورت می پذیرد . در ادامه با انواع تسهیم و وزن دهی آشنا خواهیم شد.
تسهیم و وزندهی
تمام نویسندگان به یک میزان در تولید یک مدرک علمی سهیم نبوده و در هر حوزه بعضی انواع مدرک علمی را میتوان مهمتر از انواع دیگر تلقی کرد. روشهای مختلفی برای حل این مسئله وجوددارد. تسهیم به آن معناست که تنها بخشی از یک اثر و یا استناد کسب شده واحد تحلیل- مطابق قواعد ریاضی خاصی-، برای آن واحد محسوب خواهدشد.
وزندهی یعنی بعضی انواع مدرک علمی و یا استنادات دارای اهمیت بیشتری از سایرین هستند بنابراین وزن بیشتری به آنها تعلق میگیرد. عاملی که مدرک علمی یا استنادات بر مبنای آن وزندهی میشود باید توسط تحلیلگر با همکاری متخصصین در حوزه تحقیقاتی مورد ارزیابی تعیین شود.
تاثیر تسهیم و وزندهی بر شاخصها ممکن است قابل ملاحظه باشد و تحلیلگر همواره باید مناسبترین روش را که روشهای جایگزین آن دارای مضراتی است برگزیند، این مورد در هنگام انتخاب شاخصها نیز باید مورد توجه باشد.
برای دریافت آخرینهای بلاگ و کارگاههای مرکز اطلاعات علمی در خبرنامه عضو شوید.
تسهیم و وزندهی تعداد مدارک علمی
اگر تسهیم و وزندهی استفاده نشود هم اسناد و هم مولفین یکسان تلقی میشود. به عنوان مثال مقالهای با پنج مولف به هر پنج نفر تعلق خواهد یافت و در واقع پنج انتشار محاسبه میشود بنابراین مجموع تمام مدارک علمی توسط تکتک افراد از مجموع تعداد مقالات موجود بیشتر خواهد بود. این روش شمارش کامل یا صحیح نامیده میشود. اگر بنا باشد که ترکیب نام مولفین در اثر مورد توجه قرار بگیرد، چندین رویکرد وجوددارد:
تسهیم بر اساس مولفین یا واحدهای تولید
وزندهی بر مبنای تاثیر واحدهای تحلیل
-
وزندهی مطابق مکان مولف در فهرست. در بعضی رشتهها، مثلا پزشکی، مولفی که بیشترین بخش کار را انجام دادهاست در این فهرست در مرتبه اول و سایرین نیز به همین ترتیب قرار خواهندگرفت. به عنوان مثال میتوان به مولف اول 50%، مولف دوم 20% و 30% باقیمانده را نیز میان سایرین تسهیمکرد. اما باید توجه داشت که این مورد نه تنها در رشتههای مختلف بلکه در کشورها، واحدها و مجلات نیز متفاوت است و همین مورد مقایسه با سایر واحدها را غیردقیق خواهد کرد.
-
وزندهی بر مبنای تعداد وابستگیهای موجود در هنگام بررسی مدارک علمی یک موسسه. در این رویکرد پیشفرض آنست موسسهای که تعداد مولف بیشتری در ایجاد یک اثر داشته، سهم بیشتری در آن داشته است.
وزندهی بر اساس نوع سند
Ptotal_weighted = number of books * 5.0 + number of refereed journal articles * 1.0 + number of book chapters * 0.8.
تسهیم بر اساس حوزه
وزندهی بر اساس حوزه
تسهیم و وزندهی تعداد استناد
تسهیم و وزندهی بر اساس مولفین (یا سایر واحدها)، انواع اسناد و حوزهها
استنادات دریافتی یک اثر میتواند با همان روشها و ملاحظات قابل تسهیم و وزندهی است.
تسهیم بر مبنای طول فهرست ارجاع
ارزش مراجع با طول فهرست ارجاع رابطه معکوس دارد. به بیان دیگر، مرجعی در یک فهرست ارجاع کوتاهتر، ارزشمندتر از از یک مرجع در فهرست ارجاعی بلندتر است.
این جنبه را میتوان با تسهیم وزن استنادات از طریق تقسیم ارزش استناد بر تعداد اقلام موجود در فهرست ارجاعات اعمال نمود. به عنوان مثال، ارجاعی از یک مقاله که دارای فهرستی با 20 قلم ارجاع است به هر مرجع ارزشی برابر 0.05=20/1 خواهد داد.
وزندهی بر اساس منبع استناد
استنادات یک اثر از منابع متعدد بوده و این منابع را میتوان برابر در نظر نگرفت. میتوان استنادات مقالات مجلات دارای عامل تاثیر بالاتر را دارای وزن بیشتری از مقالات مجلات دارای عامل تاثیر کمتر در نظر گرفت. از نمونههای مهم این دسته میتوان به اسجیآر و آیجن فاکتور اشاره کرد.
زبان
تحلیل وبآوساینس نشانمیدهد که به صورت میانگین مدارک علمی غیر انگلیسی زبان استنادات کمتری از مدارک علمی انگلیسی زبان دریافت میکنند. مقادیر شاخصهای محققین غیر انگلیسی با حذف مدارک علمی غیر انگلیسی زبان آنها ترقی مییابد(ون لیون و دیگران 2001). بنابراین حذف مدارک علمی غیر انگلیسی یکی از گزینهها برای ارزیابی عملکرد محققین غیر انگلیسی است.
سنتهای استنادی
سنت استنادی در حوزههای مختلف بر تعداد استنادات کسبشده مقالات تاثیر گذاراست. همچنین حوزههای مختلف در زمان لازم برای دریافت استناد، زمان رسیدن به اوج و مدت زمانی که مقاله استناد دریافت میکند، تفاوت دارند. یوجین گارفیلد چند عامل که در «استعداد استنادی» سهیم هستند ذکر میکند. عامل اول طول فهرست ارجاعات است که به عنوان مثال در بیوشیمی دو برابر ریاضیات است. عامل دیگر طول اندازه هسته مدارک علمی حوزههاست (گارفیلد، 1979، ص 248). بسیاری از حوزههای وابسته به پزشکی و علوم زیستی استعداد استنادی بالایی دارند. با بررسی فهرستهای ارجاع مجموعهای از مدارک علمی و سال انتشار آنها میتوان به سنت استنادی پی برد. طول فهرستهای ارجاع، موضوع مدارک علمی استنادشده و سالهای انتشار آنها به میزانی مشخص، آگاهی از سرعت استنادی و رفتار حوزهای خاص بدست خواهد داد.
منبع: کرامتفر , عبدالصمد، نورمحمدی ح. کتابسنجی؛ مباحث نظری و عملی. تهران: کتابدار; 1393.