برای همه آشنایان ادبیات فارسی، به ویژه شیفتگان تغزلات شاعرانه سرایندگان ایرانی، آشکار است که معشوق شاعران ما، شباهتی تام با یکدیگر دارند و توصیفات و تشبیهات به کار رفته درباره آنها یکی است. برای نگارنده - همانند بسیاری دیگر - مدتها چنین می نمود که این یکنواختی و مشابهت معشوق شاعران ما، معلول کلیشه ای شدن پاره ای از تصاویر شعری و محدودیت غزل در پذیرش شمار اندکی تصویر و تشبیه و استعاره بوده است ؛ اما اینک نگارنده در این نوشتار با شناختی که از انگاره زن ایزد آناهیتا در فرهنگ ایرانی حاصل نموده ، می تواند این فرضیه را طرح کند که تمام توصیفات و خویشکاری های منسوب به آن زن ایزد ایرانی، در تمام توصیفات شاعرانه از معشوق ایرانی، پژواک و استمرار یافته است ؛ به عبارت بهتر، شاید آن زن ایزد، ارکتیپ یا کهن الگو و سنخ باستانی معشوق شعری ما ایرانیان باشد.