ملاصدرا در زمانی پا به عرصه فلسفه نهاده که مساله غالب فلسفی، مساله اصالت وجود و ماهیت بوده است. او در چرخشی معرفتی از نظریه اصالت ماهیت در عرصه موجودات ممکن الوجود به نظریه اصالت وجود در این عرصه می گراید. این چرخش، انقلابی فراگیر در ساحت فلسفه ایجاد می کند و به تبع خود، اصولی همچون وحدت وجود، تشکیک وجود و اشتداد وجود را حاصل می کند. ملاصدرا عینیت مصداقی وجود، زیبایی، علم و دیگر صفات کمالی را به عنوان یک اصل فلسفی مطرح می کند. در چنین نگاهی، به اصولی همچون اصالت زیبایی، وحدت زیبایی، تشکیک زیبایی و اشتداد زیبایی می رسیم که خود را در اندیشه ملاصدرا آشکار می کنند.