در فلسفه غرب با تفکر هگل تاریخ و فلسفه با هم نسبت می یابند و بل فلسفه، تاریخی و تاریخ، فلسفی دیده می شود و این پیوند مبارک بدون تفسیر تاریخ فلسفه برای هگل امکان پذیر نبوده است. لذا تفسیر هگل از تاریخ فلسفه جدید (مدرن) امکان جمع تقابلهای تفکر جدید غربی را که از زمانه دکارت تا خود هگل حیات فرهنگی غرب را دچار شقاق و گسیختگی کرده بود، میسور ساخت. در مقاله حاضر، یکی از مهمترین فلاسفه دوره جدید، یعنی اسپینوزا از نظرگاه هگل با ابتناء بر متن درس- گفتارهای تاریخ فلسفه مورد بحث قرار گرفته است. در بخش اول مقاله مقدمه و کلیات تفسیر هگل را پیش کشیده ایم. در بخش دوم نقد و نظر هگل در باب تعاریف کتاب اخلاق را آورده ایم. در بخش سوم نیز مساله انکار جهان در فلسفه اسپینوزا، که در مقابل تفسیر الحادی فلسفه اوست، مورد بحث و فحص قرار گرفته است.