در عصر ما، «مکتب قم» با دوره زعامت دینی آیات عظام حائری یزدی، بروجردی و امام خمینی شناخته می شود و «مکتب نجف» در دوره های زعامت شیخ انصاری، آخوند خراسانی و محقق خوئی، مورد مطالعه قرار می گیرد.در دو مکتب مذکور، سه گرایش نظارت، وکالت و ولایت فقیه، وجود دارد که هر یک از این گرایش ها نسبت خاصی با امر سیاست پیدا کرده اند. نویسنده بر این باور است که هر چند هر یک از گرایش های مذکور، فی الجمله از ظرفیت هایی برای تصرف در امر سیاسی برخوردارند، اما در این میان، بیشترین ظرفیت، متعلق به گرایش ولایت فقیه می باشد که واپسین نظریه فراگیر فقه سیاسی شیعه می باشد. بی شک، بررسی تطبیقی گرایش های مذکور می تواند تراث تاریخی تعامل فقه و سیاست در دوره معاصر را در اختیار خواننده بگذارد.