تاریخ بیهقی، صحنه نمایش شخصیت های متعدد، متفاوت و گاه ضد و نقیضی است که هر خواننده ای با خواندن حوادث آن می تواند تصویری از شخصیت خود را در آن جستجو کند. شاید تاریخ نیز چیزی جزء تکرار این تیپ های شخصیتی آفریننده حوادث مشابه در پهنه روزگار نباشد.افراد با صلابتی چون حسنک وزیر، عبداله زبیر در اوج استقامت، جوانمردی و شجاعت چه تیپ شخصیتی را به خود اختصاص می دهند که دقیقا نقطه مقابل افرادی چون بوسهل زوزنی قرار می گیرند که با یک نوسان شخصیتی عرصه را بر دیگران تنگ می کنند؟ و چگونه بعضی از شخصیت ها چون سبکتگین پس از تحمل یک زندگی بسیار طاقت فرسا تحت سیطره نظام برده داری، با دیدن یک رویای صادقه از حضیض ذلت به اوج عزت و سربلندی نایل می گردند؟توصیف بسیار دقیق و نقادانه بیهقی در شخصیت پردازی این گمان را در ذهن مخاطب تقویت می کند که گویی وی بیش از هر چیز در اثر خود به «روان شناسی شخصیت» پرداخته است. اشاره به بعضی از نظریه های شخصیت از دیدگاه آبراهام مزلو، کارل گوستاویونگ، اریک فروم و آلفرد آدلر تحلیلی اجمالی از تاثیر محیط یا وراثت در شکل گیری شخصیت و جستجوی منشا تضادهای شخصیتی از جمله انگیزه های پژوهشی نگارنده این نوشتار است.