زمینه و هدف: اندام فوقانی انتهایی از مستعدترین نقاط بدن در بروز اختلالات اسکلتی-عضلانی هستند؛ از این رو انتخاب بهترین تکنیک برای ارزیابی ریسک ارگونومیکی آنها بسیار مهم است. هدف مطالعه حاضر مقایسه دو تکنیک شاخص استرین (SI) و حد مجاز مواجهه برای سطح حرکات دست (ACGIH-HAL) و بررسی ارتباط آنها با شدت علائم سندرم تونل کارپ در قصابان است. روش کار: جمعیت مطالعه این پژوهش همه قصابان شهر همدان هستند. پس از مشاهده فعالیت های کاری آنها، ارزیابی ها با استفاده از هر دو تکنیک انجام شد. اندازه گیری شدت علائم سندرم تونل کارپ نیز با استفاده از پرسشنامه بوستون صورت گرفت و ضریب کاپا برای تعیین میزان توافق دو تکنیک استفاده شد. همچنین ارتباط میان سطوح ریسک پیش بینی شده به کمک دو تکنیک و شدت علائم سندرم تونل کارپ با تعدیل اثر متغیرهای فردی اثرگذار از قبیل سن، شاخص توده بدن و شاخص مچ دست، با استفاده از تحلیل رگرسیون مشخص شد. یافته ها: در این پژوهش، 152 قصاب ارزیابی شدند. تکنیک های SI و ACGIH-HAL به ترتیب 76 و 102 مورد را با ریسک کم (69 مورد مشابهت)، 40 و 27 مورد را با ریسک متوسط (8 مورد مشابهت) و 36 و 23 مورد را با ریسک بالا (18 مورد مشابهت) بررسی کردند. ضریب کاپای دو تکنیک 36/0 به دست آمد (0/001>P). با تعدیل اثر فاکتورهای فردی، هر دو تکنیک ارتباط معنا داری با شدت علائم سندرم تونل کارپ داشتند، اما ارتباط تکنیک SI بالاتر بود. نتیجه گیری: تکنیک SI در مقایسه با تکنیک ACGIH-HAL برآورد بالاتری از ریسک دارد و به نظر می رسد قدرت پیش بینی کنندگی تکنیک SI بیشتر از تکنیک ACGIH-HAL باشد.