در این مقاله، با اتخاذ روش تحلیلی – توصیفی، سعی شده با تجزیه و تحلیل یکی از غزلیات حافظ به توصیف نظریه نقشی – نظام مند (سیستمیک) نقش گرایی ام. ا. کی. هالیدی – که مبتنی بر نقش و معنا است – پرداخته شود. پرواضح است که دستیابی به معنا و تحلیل و تفسیر ادبی مضامین و مفاهیم عمیق موجود در شعر حافظ بدون اشراف بر نظام ادبیاتی، یعنی فنون و صناعات ادبی همچون عروض، قافیه، بدیع، معانی و بیان و آگاهی بر پیشینه فرهنگی و اعتقادی و آموزه های عرفانی و عوامل خیالی حافظ غیرممکن است. منظور از به کارگیری آموزه های نقشگرایی، نه این است که بخواهیم با این آموزه ها به معانی پیچیده و پررمز و راز ادبی غزلیات حافظ پی ببریم یا درک ادبی ایجاد نماییم، بلکه مقاله در صدد انطباق و آزمون کارآمدی آموزه های نقشگرایی در نظام زبانی اشعار حافظ است. در این تحقیق بعد از معرفی مفاهیم نظری زبانشناسی نقشگرا در تفسیر متون، اعم از فرانقش تجربی، فرانقش متنی، ابیات غزل به طور مجزا و سپس کل غزل به عنوان یک متن منسجم در قالب مقولاتی همچون، روابط محور زنجیری و انتخابی، روابط منطقی موجود در متن و تحلیل ساخت منطقی، ساختار شعر به لحاظ زمان، ساخت مبتدایی، با مدنظر قرار دادن فرآیندهای مادی، ذهنی، اسنادی، رفتاری، کلامی و وجودی مورد بررسی قرار گرفته است. در پایان، کارآمدی قابل توجه تحلیل بر مبنای نظریه نقش گرایی هالیدی به عنوان یک روش تحلیل در پژوهشهای ادبی توصیه شده است.