هنرهای سنتی گوناگون ایران را میتوان بازنمایی معنایی واحد در صور گوناگون دانست. همه آنها به مفاهیمی مشترک دلالت دارند که آمیزه ای از باورهای ایرانی و اسلامی است. زبان این هنرها نمادین است و هنرمند در اثر خود با ابزار تمثیل متناسب با هر هنر سخن می گوید. طراحی قالی و هنر معماری را باید دو جایگاه تجلی نمادها در هنر ایران دانست. هدف پژوهش حاضر تمرکز بر قالی های محرابی به عنوان نقطه پیوند میان هنر معماری و طراحی فرش و نمایش نحوه تاثیرگذاری نمادهای کهن معماری بر طراحی نقوش تمثیلی فرش و نحوه جایگزینی و ترادف نمادهای دو هنر، برای نمایش مفاهیم واحد است. پژوهش حاضر به روش توصیفی و با رویکرد مقایسه نشانه شناسانه این دو هنر از بعد تصویری و تاریخی، به تعقیب جایگزینی عناصر معماری مسجد با نقوش گیاهی نمادین مورد استفاده در قالی های محرابی پرداخته است. بررسی این روند جانشینی از طریق بررسی شواهد موردی و نظریات محققان پیرامون بیان نمادین هنر ایرانی نشانگر آن است که نقش قالی محرابی که خود ریشه در ساختار سه گانه مهرابه های باستانی دارد، در سیر تحول خود برای تداعی فضای مسجد و عرش بر روی فضای محدود قالی، نگاره های گیاهی را جایگزین ساختارهای معمارانه مسجد نموده و مناره ها به واسطه ترادف تمثیلی و معنایی خود با درخت سرو، از آنجا که ریشه در زمین و سر بر آسمان دارند، به عنوان نمادی از پیوند میان زمین و آسمان جایگزین گشته اند، تا هدف هنرمند از هنر به عنوان نقطه اتصال میان زمین و آسمان را برآورده سازند.