زلزله شناسی و مهندسی زلزله
سال:1388 | دوره:11 | شماره:4 |تعداد مقالات:5

چهار زلزله (Mw 6.0-6.4) روی داده بر روی سه قطعه از ناحیه گسلی سوماترا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و صفحات گسلی آنها تعیین شده است. مکانیابی دقیق این حوادث جهت تعیین عدم قطعیت موجود در موقعیت کانون صورت گرفته است. مشخصات چشمه زلزله با استفاده از شکل موجهای سه مولفه ای محلی ثبت شده توسط شبکه های باند پهن IRIS-DMC و Geofon استخراج شده است. (آزیموت) فواصل رومرکزی همه ایستگاهها کمتر از ده درجه است. حل سازوکار گسل این حوادث همزمان با تعیین موقعیت مرکز صفحه گسل صورت گرفته است. تحلیل همزمان مکان کانون، موقعیت مرکز صفحه گسل و صفحات گسلی این حوادث، صفحات گسلی سوماترا را نشان داده است. کانون همه این حوادث نشان می دهد که امتداد گسل مسبب در همه این موارد باید موازی جزیره سوماترا باشد. حل ممان لرزه ای ارائه شده در این مقاله همراه با سازوکار کانونی که بیانگر تنها زوج دوگانه تانسور ممان است، ترسیم شده است. حل تانسور ممان همه حوادث نشانگر یک نوع صفحه گسل امتدادلغز است. مناسبترین تفسیر لرزه زمین ساختی این نتایج آن است که رویدادهای مزبور در عمقی بین 14 تا 16 کیلومتر بوده است که به مرز لبه صفحه ای گسل سوماترا ارتباط دارد.

پاسخ دینامیکی ساختمان انعطاف پذیر پنج طبقه متکی بر جداسازهای پاندولی با فرکانس متغیر تحت اثر حرکات حوزه نزدیک دو جهته مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور ارزیابی میزان تاثیر جداسازها پاسخهای لرزه ای با پاسخهای مربوط به حالت دارای جداساز از نوع پاندول اصطکاکی معمولی و نیز با اصطکاک متغیر مقایسه شده اند. پاسخ سیستم در حالت دو جهته با حالت بدون اندرکنش دو جهت مقایسه شده تا تاثیر اندرکنش نیروهای اصطکاکی مشخص گردد. بعلاوه، مطالعه پارامتری جهت شناسایی پارامترهای موثر در اندرکنش دو جهته صورت گرفته است. از این مطالعه می توان نتیجه گرفت که جابه جایی در جداسازها تحت اثر تحریک دو جهته بیش از جداسازهای اصطکاکی معمولی و با اصطکاک متغیر می باشد، در حالی که شتاب مطلق بام و برش پایه دارای مقادیر کمتر می باشند.

رفتار برشی و مودهای شکست دیوارهای برشی بنایی، موضوع بسیاری از تحقیقات بوده است. در مقاله حاضر، عملکرد یک ریزمدل، برای تحلیل غیرخطی دیوارهای بنایی غیرمسلح، مورد بررسی قرار گرفته است. در این ریزمدل آجر و ملات، سطح تماس بین آنها توسط سه المان مجزا به نحوی در نظر گرفته می شوند که رفتار آجر و ملات، از مدل خرابی پلاستیک، دارای متغیرهای خرابی چندگانه تبعیت کند. رفتار برشی سطح تماس بین آجر و ملات، از مدل اصطکاکی کولمب که محدود به تنش برشی بحرانی است، تبعیت می کند. در تحلیل غیرخطی از روش تفاضلات محدود صریح برای تعیین تغییر مکانها و چرخش ها استفاده شده است. برای صحت سنجی مدل مذکور، نتایج آزمایشگاهی واحدهای بنایی (واحد آجرکاری) و دیوارهای آجری با نتایج بدست آمده از تحلیل عددی مقایسه شده است. نتایج این مقایسه نشان می دهد که مدل پیشنهادی برای ارزیابی رفتار دیوارهای بنایی تحت بارهای ثقلی و جانبی جوابهای مناسب و قابل قبولی را به دست می دهد.

در این تحقیق نتایج مطالعات تحلیلی و آزمایشگاهی بر روی نوع جدیدی از میانقاب که دارای فیوز لغزشی اصطکاکی است ارائه شده است. نتایج آزمایش دو نمونه نشان می دهد که وجود فیوز در این نوع میانقاب باعث افزایش مقاومت و شکل پذیری آن نسبت به میانقاب مشابه فاقد فیوز شده است، بعلاوه اینکه مقاومت در این نوع میانقاب به مقاومت لغزشی فیوز وابسته است و با تغییر آن قابل تنظیم است. پس از انجام آزمایش بارگذاری نمونه ها در جهت موازی صفحه، یکی از نمونه ها در جهت عرضی بارگذاری شد که نتایج آن به خوبی نشانگر وجود مقاومت قابل ملاحظه این نوع میانقاب در جهت عمود بر صفحه حتی پس از تحمل شکست ناشی از نیروهای در صفحه می باشد. در ادامه میانقاب یاد شده با استفاده از نرم افزار آباکوس و به روش المان محدود مدل گردید و اثر مقاومت لغزشی فیوز بر مقاومت نهایی میانقاب، مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که مقدار مقاومت نهایی به صورت خطی با افزایش مقاومت لغزشی زیاد می شود. بنابراین بر اساس نتایج این تحقیق و با توجه به وجود شکل پذیری قابل ملاحظه و قابلیت تنظیم مقاومت نهایی، می توان میانقاب معرفی شده در این مقاله را مهندسی دانست.

در این مطالعه نتایج طولانی مدت مونیتورینگ لرزه ای با استفاده از منابع طبیعی تحت نظارت در مناطق پرخطر لرزه ای، در محدوده آبهای معدنی کوههای قفقاز ارائه شده است. برای مطالعات ژئودینامیکی زیرسطحی آبی و تنشهای محیطی برای محدوده مورد مطالعه از روشی که اساس آن بر مطالعات انرژی ناشی از موجهای تبدیل شده PS استوار است، استفاده شده است. تحلیل داده های بدست آمده این امکان را فراهم می کند تا یک معیار میانه مدت بر اساس مدل مطابق با تئوری (Avalanche-Unsteady Crack Formation (AUCF جهت پیشگویی زمین لرزه های تکتونیکی محلی فرموله و تنظیم کرد. همانطور که نشان داده خواهد شد، زمین لرزه های مرگبار و فاجعه بار در فاصله های دور (حداکثر تا 7000 کیلومتر) با بزرگای بیشتر از 7 که موجهای بزرگ سطحی آنها در منطقه آبهای معدنی قفقاز ثبت شده است، توانسته مشخصات غیرایزوتروپیک و وضعیت تنشهای ناشی از افزایش فعالیتهای لرزه ای منطقه را تغییر دهد که این نشاندهنده لرزه خیزی القایی می باشد. این فرایند القایی می تواند قابلیت اعتماد به فرموله کردن معیارها را کاهش دهد. با دستیابی به این نکته، اصلاح مدل منشا زمین لرزه جهت مطابقت با تئوری AUCF ضروری می باشد.