نشریه پرستاری ایران
سال:1389 | دوره:23 | شماره:66 |تعداد مقالات:12

زمینه و هدف: شایع ترین روش درمانی نارسایی مزمن کلیه همودیالیز می باشد. همودیالیز دارای عوارضی است که وضعیت قرار گرفتن بدن در طی انجام کار می تواند بر این عوارض موثر باشد. به طور معمول بیماران در ضمن همودیالیز در وضعیت خوابیده به پشت قرار می گیرند، که وضعیت راحتی نیست. اکثر بیماران در طول دیالیز تغییر وضعیت داده و به حالت نشسته در می آیند که باعث افت فشارخون در آنها می گردد. قرار گرفتن بیماران در وضعیت نیمه نشسته در صورت عدم تاثیر سوء بر عوارض به راحتی بیماران کمک می کند که مطالعه حاضر نیز با هدف مقایسه فشارخون بیماران همودیالیزی در دو وضعیت خوابیده به پشت و نیمه نشسته انجام شده است.روش بررسی: مطالعه حاضر نیمه تجربی از نوع خودکنترلی است که در آن 45 بیمار همودیالیزی شهرستان زابل به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند و در دو وضعیت و در هر وضعیت دو مرتبه از شروع دیالیز هر نیم ساعت یکبار و در صورت تغییرات لحظه ای در همان زمان فشارخون آنها مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: یافته ها به طور کلی نشان داد که بروز هیپوتانسیون در وضعیت خوابیده به پشت و نیمه نشسته تفاوت معنی داری نداشت (P>0.05). میانگین فشارخون سیستول در وضعیت خوابیده به پشت از 117.7±6.7 به 113.1±3.1 میلی متر جیوه در وضعیت نیمه نشسته و میانگین فشارخون دیاستول از 66.0±3.2 در وضعیت خوابیده به پشت به 65.6±3.1 میلی متر جیوه در وضعیت نیمه نشسته رسید که تفاوت معنی داری در دو وضعیت فوق وجود نداشت.نتیجه گیری کلی: از آنجا که هیپوتانسیون مهمترین عامل در بوجود آمدن برخی عوارض ضمن همودیالیز می باشد و با توجه به آنکه، میانگین فشارخون سیستول و دیاستول در دو وضعیت تفاوتی ندارد، می توان پیشنهاد نمود که بیماران در طی همودیالیز در وضعیت نیمه نشسته که وضعیت راحت تری برای آنان می باشد، قرار گیرند.

زمینه و هدف: عوامل متعددی در رضایت از زندگی زناشویی نقش دارد. یکی از مهمترین عوامل، روابط جنسی سالم و خوشایند است. بعلت محدودیت های فرهنگی - اجتماعی و سیاست گذاری های نامناسب بهداشتی در مقوله جنسی در بعضی از جوامع، مانند ایران پرداختن به این موضوع مشکل عمده محققین است؛ به این دلیل مطالعات و اطلاعات پایه در این زمینه بسیار اندک است. این پژوهش با هدف تعیین میزان رضایت جنسی و ارتباط آن با عوامل فردی در زوجین انجام شد.روش بررسی: پژوهش حاضر، مطالعه توصیفی - همبستگی است که در سال 1386 در شهر تهران انجام شد. نمونه پژوهش شامل 292 زن و مرد متاهلی بودند که جهت ملاقات بیماران خود به بیمارستان های منتخب منطقه غرب شهر تهران مراجعه می کردند. روش نمونه گیری به صورت مستمر و ابزار پژوهش پرسشنامه بود که توسط شرکت کنندگان تکمیل می شد.یافته ها: نتایج گویای آن بود که 63.4 درصد از شرکت کنندگان رضایت زیاد، 28.8 درصد رضایت متوسط، 7.2 درصد رضایت کم و 0.7 درصد عدم رضایت داشتند. همچنین نتایج آزمون آماری کای دو و فیشر نشان داد که رضایت جنسی به طور معنی داری با فاصله سنی زوجین (p=0.04)، مدت زمان ازدواج (p=0.05) و وضعیت اعتیاد (p=0.007) زنان و مردان مورد پژوهش مرتبط است؛ در حالیکه از نظر آماری بین رضایت جنسی و عوامل دیگر بررسی شده در این پژوهش، یعنی سن، جنس، وضعیت بارداری، وضعیت اقتصادی، تعداد فرزندان، سطح تحصیلات فرد، سطح تحصیلات همسر، روش پیشگیری از بارداری نوع ازدواج و اینکه ازدواجش با رضایت چه کسی صورت گرفته، ارتباط آماری معنی داری به دست نیامد.نتیجه گیری کلی: با توجه به نتایج، می توان راهکارهایی در جهت بهبود آگاهی افراد در مورد مسائل جنسی و نقش اساسی آن در موفقیت ازدواج ارائه داد. برای تکمیل اطلاعات در این زمینه نیاز به مطالعات با متدهای گوناگون ضروری به نظر می رسد.

زمینه و هدف: وزن گیری سریع کودک در سال های اولیه خطر چاقی در سال های بعدی را پیش بینی می کند. عوامل متعددی در وزن گیری کودکان دخالت دارد. این پژوهش با هدف تعیین ارتباط شاخص توده بدنی قبل از بارداری با وزن گیری کودک تا پایان 24 ماهگی انجام شده است.روش بررسی: پژوهش حاضر، مطالعه همبستگی از نوع پیش گویی کننده بود. جامعه پژوهش شامل مادران دارای کودک 3-2 سال بوده که به مراکز بهداشتی - درمانی غرب تهران جهت پایش رشد کودک مراجعه کردند. تعداد نمونه 307 نفر و روش نمونه گیری به صورت طبقه ای بود بدین صورت که شاخص توده بدنی مادران به سه دسته کمتر از 19.8 لاغر، 19.8-26 طبیعی و بیشتر از 26 بیش از حد طبیعی تقسیم و از هر طبقه نمونه های واجد شرایط انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه دوبخشی استفاده شد. از t- test و ANOVA جهت تعیین ارتباط و از ضریب همبستگی پیرسون برای تعیین نوع همبستگی استفاده شد.یافته ها: نتایج آزمون آماری نشان داد که ارتباط معنی داری بین وزن کودک در 6 ماهگی و شاخص توده بدنی مادران وجود نداشت. نتایج آزمون آماری نشان داد که ارتباط معنی داری بین وزن کودک در 12 و 24 ماهگی و شاخص توده بدنی مادران وجود داشت (p=0.02) و (p=0.000)، همچنین بین وزن کودک در 6، 12 و 24 ماهگی و جنس کودک ارتباط معنی داری وجود داشت (p=0.000)، بین وزن 6، 12 و 24 ماهگی کودکان با تحصیلات مادران، سن مادر، نوع زایمان، تعداد زایمان های مادر، وضعیت اشتغال مادر، وضعیت شیردهی برای کودک، دریافت آموزش شیردهی با پستان و فاصله زمانی شروع شیردهی پس از زایمان به کودک ارتباط معنی داری وجود نداشت.نتیجه گیری کلی: بین شاخص توده بدنی قبل از بارداری مادران با وزن کودک در 12 و 24 ماهگی ارتباط معنی داری وجود داشت و با افزایش شاخص توده بدنی مادران وزن غیرطبیعی کودکان نیز افزایش یافت. از آنجا که رفتارها و عملکرد مادران بسیاری از جنبه های رشد و تکامل کودکان را شکل می دهد. لذا با آموزش و مشاوره با مادران دارای اضافه وزن، جلوگیری از افزایش شیوع چاقی کودکان لازم بنظر می رسد.

زمینه و هدف: فلسفه ژیل دلوز را می توان از مهمترین و تاثیرگذارترین فلسفه های قرن بیستم نامید. هدف این مقاله بحث درباره فلسفه ریزومی در پرستاری است که در قالب دو مقاله ارایه می شود. این مقاله گسترش و کاربرد این نظریه را در پرستاری تبیین می نماید.روش بررسی: جستجوی رایانه ای در داده پایگاه های CINAHL, Proquest, PsychINFO, Social Sciences Index Sciencedirect, scopus, MEDLINE با کلید واژگان ریزومی و پرستاری در بین مقالات منتشره انجام شد. مضمون های عمده، موارد توافق و عدم توافق بین متون مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: هم موافقان و هم منتقدان ریزومی در پرستاری در بحث بر علیه «جنگ فرهنگ / دانش» که به نظر تلاش غالب در گسترش رشته است توافق دارند و مخالفت با رویکردهای قرضی و اعتقاد به تضعیف پرستاری با این رویکردها را نادرست می دانند.نتیجه گیری کلی: کاربرد فلسفه ریزومی در پرستاری نیازمند بحث بیشتر صاحبنظران و نظریه پردازان است.

زمینه و هدف: توجه به معنویت به عنوان یکی از راهبردهای تطابقی در زندگی فردی و اجتماعی انسان حایز اهمیت فراوان است. با عنایت به دیدگاه جامع نگر، یکی از نقش های پرستار، ارایه مراقبت های معنوی به مددجویان در عرصه های مختلف می باشد. نظر به فقدان شواهد دال بر بررسی معنویت در گروه نوجوانان ساکن مراکز شبانه روزی، پژوهشگران مطالعه ای کیفی را با هدف بررسی تطابق معنوی در دختران نوجوان ساکن مراکز شبانه روزی سازمان بهزیستی انجام دادند.روش بررسی: در این مطالعه کیفی، 15 دختر نوجوان 20-14 ساله ساکن مراکز شبانه روزی سازمان بهزیستی استان تهران در زمینه نقش معنویت و راهبردهای معنوی در تطابق آنها با تنش های ناشی از زندگی در این مراکز مورد مصاحبه قرار گرفتند. مصاحبه ها به شیوه تحلیل محتوا، تحلیل گردید.یافته ها: درون مایه های به دست آمده در این پژوهش عبارت بودند از: معناداشتن زندگی، توکل به خدا و جستجوی معنویت.نتیجه گیری کلی: یافته های حاصل از این پژوهش، درک و توصیفی عمیق از نقش معنویت و راهبردهای تطابق معنوی برای مقابله با تنش های ناشی از زندگی در مراکز شبانه روزی در دختران نوجوان ساکن این مراکز را ارایه کرده اند که برای پرستاران و ارایه دهندگان مراقبت از نوجوانان، به ویژه نوجوانان ساکن مراکز شبانه روزی، مفید باشد. همچنین، از نتایج به دست آمده از این پژوهش، می توان در جهت برنامه ریزی برای ارایه مراقبت های پرستاری مبتنی بر آموزش راهبردهای معنوی در کاهش تنش های زندگی در مراکز شبانه روزی استفاده کرد.

زمینه و هدف: پرستاری حرفه ای است که استرس فراوانی را به همراه دارد. استرس شغلی در پرستاران می تواند موجب کاهش کیفیت مراقبت پرستاری و افزایش مشکلات سلامتی پرستاران شود. از دیگر مسائل عمده در ارایه مطلوب مراقبت های پرستاری فرسودگی شغلی است. این پدیده مخرب و چند بعدی می تواند با افزایش غیبت، کاهش انرژی و بازده کاری به افت کیفیت مراقبت از بیماران منجر گردد. از سوی دیگر هر چقدر استرس و فشارهای روانی بیشتر باشد، احتمال ابتلا به اختلالات روانی از جمله افسردگی شدت می گیرد. مطالعه حاضر با هدف تعیین سطح استرس شغلی، فرسودگی شغلی و سلامت عمومی و ارتباط بین این متغیرها در پرستاران شاغل در بخش های ویژه بیمارستان های آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تبریز صورت گرفته است.روش بررسی: این پژوهش مقطعی، بخشی از یک تحقیق وسیع تر از نوع همبستگی است. آزمودنی های این مطالعه را 59 پرستار شاغل در بخش های ویژه بیمارستان های آموزشی تبریز تشکیل داده اند، این افراد با استفاده از روش نمونه گیری طبقه بندی تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شاملOccupational Stress Inventory ،Maslach Burnout Inventory  و General Health Questionaire بود. در تجزیه و تحلیل آماری از آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید.یافته ها: سطح استرس شغلی در 49.2 درصد پرستاران در حد بالا بود. همچنین 45.8 درصد افراد در بعد خستگی هیجانی و 47.5 درصد آنان در بعد کفایت فردی دچار فرسودگی شغلی در حد بالا بودند. از نظر شدت ابعاد سلامت عمومی، 62.7 درصد پرستاران در بعد اضطراب در حد بالا ارزیابی شدند. همچنین ارتباط آماری معنی داری بین استرس شغلی و فرسودگی شغلی (P<0.05) و استرس شغلی و سلامت عمومی (P<0.05) وجود داشت.نتیجه گیری کلی: استرس و فرسودگی شغلی می توانند اثرات نامطلوبی بر عملکرد بالینی پرستار و نیز سلامت روانی او داشته باشند. بکارگیری راهکارهای کاهش استرس و فرسودگی شغلی می تواند با ارتقا بهداشت روانی پرستاران، به افزایش کیفیت مراقبت پرستاری کمک کند.

زمینه و هدف: در سال های اخیر، تاثیر فعالیت فیزیکی بر سلامت زنان باردار و روند رشد جنین، مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است. در صورتیکه مادر سالم باشد و بارداری طبیعی را پشت سر بگذارد؛ فعالیت ورزشی استاندارد به ارتقا سلامت مادر، رشد بهتر جنین، کاهش شیوع سزارین، زایمان راحت و کوتاه شدن مرحله دوم زایمان کمک می نماید. این پژوهش با هدف تعیین دانش، نگرش و عملکرد زنان تازه زای بستری در زایشگاه های شهر کرمان در مورد ورزش در دوران بارداری انجام شده است.روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مقطعی است. حجم نمونه بر اساس مطالعه مقدماتی 256 نفر تعیین گردید. نمونه ها با روش نمونه گیری متوالی انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه پژوهشگر ساخته ای که شامل 4 بخش بود استفاده شد. بخش اول حاوی ده سوال مربوط به مشخصات دموگرافیک، بخش دوم حاوی 23 عبارت جهت تعیین دانش و بخش سوم حاوی 11 عبارت نگرشی بود. که بر اساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت تنظیم شده بود. جهت تهیه متن سوالات بخش نگرش از تئوری رفتار برنامه ریزی شده (TBP) آجزن آیسکسAjzen Icex  استفاده شد که ارزش آن در پیش بینی رفتارهای ورزشی زنان باردار به تائید رسیده است. این تئوری یک چهارچوب شناختی اجتماعی است و جهت پیش بینی عقاید موثر بر رفتار فرد طراحی شده است. بخش چهارم حاوی 16 عبارت جهت تعیین عملکرد بود. جهت تعیین روائی پرسشنامه از شاخص روائی محتوا و جهت تعیین پایائی از روش محاسبه ضریب آلفا کرونباخ استفاده شد. داده ها به صورت مصاحبه ساختاریافته جمع آوری گردید. برای دستیابی به اهداف پژوهش از ضریب همبستگی اسپیرمن و آزمون های غیرپارامتری من ویتنی و کروسکال والیس استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین نمره دانش زنان حدود 37 درصد کل نمره دانش قابل اکتساب، میانگین نمرات نگرش 72 درصد کل نمره نگرش قابل اکتساب و میانگین نمره عملکرد 8 درصد کل نمره عملکرد قابل کسب بوده است. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که ارتباط مثبتی بین دانش و نگرش (r=0.23)، دانش و عملکرد (r=0.14) و بین نگرش و عملکرد (r=0.26) وجود دارد. در مقایسه نمره دانش با ویژگی های فردی تفاوت معنی دار آماری بین دانش و محل سکونت (شهر یا روستا) دیده شد (P<0.05) بین نمره نگرش با تحصیلات زن و تحصیلات همسر، همچنین بین نمرات عملکرد با سطح تحصیلات زن، سابقه سقط و نوع زایمان رابطه معنی دار آماری وجود داشت P<0.001.نتیجه گیری کلی: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که دانش، نگرش و عملکرد واحدهای مورد پژوهش در مورد ورزش در بارداری ضعیف بوده است. به نظر می رسد نگرانی های مادران در مورد ورزش ناشی از عدم اطلاع آنها از انواع ورزش های مجاز و چگونگی انجام آنها می باشد و از آنجا که دانش و نگرش افراد از عوامل موثر بر رفتار آنهاست این اعتقادات غلط موجب می شوند زنان در طی بارداری روش زندگی کم تحرک را انتخاب کنند. بنابر این اطلاع رسانی و آموزش جهت بهبود دانش و تغییر نگرش و توسعه عملکرد آنها در این زمینه ضروری بنظر می رسد.

زمینه و هدف: یافته های کنونی در مورد علل ایجاد سنگ های ادراری بیانگر وجود تعامل پیچیده و چند عواملی عوامل محیطی، متابولیکی و ژنتیکی است. عوامل اپیدمیولوژیکی مختلفی به عنوان عوامل زمینه ساز ایجاد سنگ های ادراری معرفی شده اند (15-9). هدف از این مطالعه بررسی و شناخت عوامل اپیدمیولوژیکی و دموگرافیکی در مبتلایان به سنگ بوده که می تواند در امر پیشگیری از ایجاد سنگ های ادراری کمک کننده باشد.روش بررسی: این مطالعه از نوع مورد شاهدی بود که در آن تعداد 161 نفر از بیماران بزرگسال با تشخیص قطعی ابتلا به سنگ دستگاه ادراری مراجعه کننده به بیمارستان شهید هاشمی نژاد شهر تهران انتخاب شدند. تعداد 254 نفر از افراد غیرمبتلا نیز که از نظر سن و جنس با گروه مورد همسان بودند، از بین مراجعین همراه، پرسنل و سایر بیمارانی که همزمان با جامعه مورد در بیمارستان حضور داشتند به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. اطلاعات مورد نظر از طریق مصاحبه توسط پژوهشگر جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز با استفاده از نرم افزار spss نسخه 14 انجام گرفت. جهت تعیین وجود تفاوت آماری در متغیرهای مختلف بین دو گروه مورد و شاهد از آزمون های کای دو و تی مستقل استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان می داد 66.5 درصد از مبتلایان به سنگ را مردها و 33.5 درصد از این گروه را زنان تشکیل می دادند (نسبت مرد به زن 1.98 به 1 بود). بیشترین میزان شیوع سنگ در مردان در سنین 50-30 سالگی و در زنان در سنین 60-40 سالگی بود. میانگین وزن و قد در دو گروه تفاوت آماری نداشته اما شاخص توده بدنی در دو گروه تفاوت معنی داری نشان می داد (p=0.007). سایر عوامل اپیدمیولوژیک سطح تحصیلات، وضعیت اقتصادی وضعیت اشتغال، نوع شغل، فضا و دمای محیط کار و سابقه خانوادگی مثبت با ایجاد سنگ های ادراری در ارتباط بوده و خطر آن را افزایش داده بود.نتیجه گیری کلی: یافته های این پژوهش نشان داد که عوامل اپیدمیولوژیکی و دموگرافیکی مختلفی با ایجاد سنگ های ادراری در ارتباط بوده و خطر آن را افزایش می دهند بنابراین با شناخت افراد مستعد و در معرض خطر ابتلا به سنگ و آموزش روش های پیشگیری از ایجاد سنگ، می توان بار سنگین این بیماری بر جامعه و فرد را کاهش داد.