تغییر در مطلوبیت های فرهنگی و اجتماعی در ترکیب با تحول در تعریف نقش زنان در جامعه، شرایطی متفاوت و بعضا پیچیده برای فرایند همسرگزینی دختران جوان را رقم زده است. درک این پیچیدگی به عنوان هدف اصلی در این مطالعه مستلزم بهرهگیری از روشی ژرفانگر بوده است. بدین منظور پانزده مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با زنان جوان انجام و یافته ها با روش نظریه زمینه ای تحلیل شد. بر اساس نتایج حاصل شاهد افزایش عاملیت دختران در گزینش همسر علی رغم حضور قدرتمند ارزش ها و باورهای سنتی هستیم. این واقعیت در قالب مقوله "همسرگزینی: کشاکش فردیت در برابر ارزشهای سنتی" به عنوان پدیده مرکزی صورت بندی شد. همچنین دختران جوان با توجه به شرایط علی از قبیل استقلال مالی و باورداشت های فرهنگی، شرایط زمینه ای از جمله تحولات ناظر بر گذار نسل ها و تحول در الگوهای ارتباطی و نیز شرایط مداخله گری همچون تجارب تحصیلی خود و خانواده شان، راهبرد های مختلفی در گزینش همسر شامل سه سبک سنتی، دوستانه و ترکیبی را اتخاذ می کنند که چهار دسته پیامد در پی دارند. این پیامد ها در مقاله به تفصیل مورد بحث قرار گرفته اند.