تلاش در جهت زدون فرهنگ دینی و احیای فرهنگ باستانی و جایگزینی آن به جای ارزش های مذهبی و به تبع آن جدایی دین از سیاست در دوره پهلوی پدر و پسر، در شعر فارسی تاثیر بسزایی گذاشت تا جایی که باعث کم رنگ شدن انعکاس مسایل دینی در شعر شاعران این دوره گردید؛ اما از سال 1332 به بعد کم کم رگه هایی از مذهب در شعر فارسی علی رغم سوق شعر به مسایل مادی و شهوانی در آثار شاعران مشاهده شد. در این مقاله برآنیم تا نشان دهیم فضای حاکم بر جامعه در باور شاعری چون طاهره صفارزاده نسبت به مضامین اعتقادی چه تاثیری داشته است. آیا شاعر مذکور که دوره پهلوی را تجربه کرده است، با تحولات صورت گرفته، دچار تحول در بینش خود نسبت به مضامین اعتقادی شده است یا این که تاثیری در باور او نداشته است و در شعرش مطالب دینی و مذهبی با توجه به فضای موجود که شعار «هنر برای هنر» در اذهان روشنفکران پیچیده بود چگونه و با چه بیانی ادبی مطرح شده و شدت و حدت آن چگونه است.