با مطرح شدن مسئلة تمایز وجود و ماهیت، تا پیش از میرداماد، موضع تلویحی و حتی تصریحی فیلسوفان مسلمان در باب اصیل دانستن یکی از این دو یا هر دو و حتی عباراتی حاکی از لفظی بودن نزاع نزد برخی از آنان در آثارشان دیده می شود. از زمانی که ملاصدرا وجود را اصیل دانست و مبحث مستقلی در بارة اصالت وجود گشود، مسئلة لفظی دانستن نزاع در برخی آثار لاهیجی، شاگرد وی، دیده می شود، که تا به امروز هم قائلانی داشته است. در این نوشتار نشان می دهیم که طبق برخی از تفاسیر اصالت وجود-که برای ماهیت و وجود تحقق عینی قائل اند-امکان لفظی دانستن نزاع اساساً منتفی است. در برخی از تفاسیر که تنها وجود مابه ازای عینی دارد با ویژگی هایی چون بساطت، چون این ویژگی ها در تنافی با ویژگی های ماهیت است، بی-گمان نزاع معنوی است. نیز نشان می دهیم که برخی از ادلة اصالت وجود هم قابل اقامه برای اصالت وجودند، هم اصالت ماهیت، از این رو لفظی بودن نزاع از آن ها مستفاد می شود.