برخی از ناقدان نظریه ی روایت رؤیاهای رسولانه چهار دسته استدلال آورده اند برای اینکه این نظریه خلاف قرآن است. شواهدی قرآنی، نصوصی از قرآن، آموزه هایی قرآنی، و نشانه هایی لفظی در متن قرآنی را مستند اثبات ادعای خویش ساخته اند. ارزیابی این استدلالها نشان می دهد که گاهی بحث کلامی با بحث پدیدارشناختی و زبان شناختی یکسان گرفته شده و گاهی نظریه ی رقیب یعنی رویکرد سنتی "تلاوت" مبنای استدلال قرار گرفته و طبعا آنرا دوری ساخته و گاهی اشتراک لفظ راهزن ناقدان شده است. فرض اعلام نشده ی اغلب آنان دایر بر اینکه علی الاصول می توان برای نظریه ای مرتبه دومی دلیل نقض مرتبه اولی آورد حکایت از تفکیک نکردن سطوح زبانی و معرفتی ست. برای بسیاری از مدعیات آنان، می توان جدلا دلیل نقض از آیات قرآن آورد. در نتیجه، اساسا نمی توان در تعیین تکلیف با این دو نظریه ی رقیب، به متن قرآنی توسل جست.