امکان یا عدم امکان علم و آگاهی جدید از جمله مسایلی است که از دیرباز مورد توجه فیلسوفان بوده و نظرات گوناگونی درباره آن اظهار شده است؛ چنان که گروهی از اساس کسب آگاهی جدید را ناممکن دانسته و گروهی نیز منکر وجود هر گونه دانش بدیهی و بی نیاز از کسب برای آدمی شده اند و یا آنکه گروهی دیگر قائل به تقسیم شده، اکتساب آگاهی در بخشی از دانسته های بشری را ممکن و در بخشی دیگر ناممکن دانسته اند. در حکمت اسلامی نیز این مباحث ذیل عنوان بداهت یا اکتسابی بودن تصورات و تصدیقات مطرح شده و ضمن پذیرش امکان اکتساب تصدیقات، در مورد امکان اکتساب تصورات شبهات و اشکالاتی چند مطرح گردیده است. در این میان کسی که بیش از همه بر ناممکن بودن اکتساب تصورات اصرار ورزیده، فخر رازی است. رازی در آثار خود دو اشکال عمده بر اکتسابی بودن تصورات وارد می کند که از آن دو، یکی متخذ از ماخذ تصدیقی و دیگری متخذ از ماخذ تصوری است. او بر اساس این دلایل چنین نتیجه می گیرد که تصورات یا مورد التفات ذهن نیستند و یا اگر مورد التفات ذهن واقع شوند، بدیهی خواهند بود. نویسنده در این جستار پس از بیان پیشینه تاریخی رای امام رازی، ضمن گزارش و تحلیل ادله او، پاسخ های دیگر منطق دانان و حکیمان به شبهات وی را نیز نقل و بررسی و ارزیابی کرده است.