سلامت کار ایران
سال:1387 | دوره:5 | شماره:2-1 |تعداد مقالات:15

مقدمه: فرآیند جهانی شدن و سرعت پیشرفت های فنی باعث دگرگونی سریع محیط های کار و بوجود آمدن خطراتی با ماهیت های بسیار متنوع شده است. این امر باعث شده که همه سازمان ها تحت تاثیر چالش هایی نظیر، تغییر توقعات و خواسته های جدید مشتری ها، بهبود کیفیت، حوادث شغلی، گسترش رقابت و تحولات گسترداه اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی، فرهنگی و فناوری قرار بگیرد. موفقیت در چنین محیط پر تلاطمی مستلزم برنامه ریزی برای مقابله با شرایط مختلف و آمادگی لازم برای واکنش آگاهانه و سریع است.

زمینه و هدف: ارگونومی علم تطابق تجهیزات و شرایط محیطی با کاربر (مصرف کننده و یا استفاده کننده) است و آنتروپومتری که از مباحث مطرح در این علم محسوب می شود، علم سنجش ابعاد بدنی تعریف شده است. به کمک سنجش های آنتروپومتریک، اطلاعات قابل ملاحظه ای در خصوص ویژگی های ابعادی بدن کسب خواهد شد که نهایتا می تواند به استانداردهای ملی و با منطقه ای بیانجامد.روش بررسی: در این بررسی، از طریق مصاحبه با صاحبنظران طراحی آنتروپومتر و دست اندرکاران ارگونومی و همچنین از طریق جمع آوری اطلاعات اینترنتی، نمونه های موجود بررسی شدند. پس از ارزیابی نمونه های داخلی و خارجی و پس از انجام آنالیزهای اجتماعی، محیطی، بازار، عملی، استیتیک، ساختار، مونتاژ و مواد، سیستماتیک، استاندارد و بسته بندی، بر محصولات موجود، خصوصیات دستگاه آنتروپومتری منتج شد.یافته ها: پس از بررسی مزایا و معایب نمونه های ایرانی موجود در چند محیط آموزشی دانشگاهی، این نتیجه حاصل شد که برای دستیابی به هدف مورد نظر، بدون شک تجهیزات آنتروپومتری می بایست به صورت پرتابل و در تیراژ مناسب اقتصادی طراحی گردد.نتیجه گیری: در این پژوهش، دستگاه آنتروپومتری پرتابل با هدف کاربرد آن در تهیه و تدوین جدول آنتروپومتری ایرانیان طراحی شد که قابلیت تولید انبوه را دارد، و به دلیل نوع طراحی و مواد بکار رفته در آن، با ویژگی های منحصر به فرد، از جمله سادگی در استفاده، سبکی، تعداد کم قطعات و هزینه مناسب، در محیط های مختلف قابل استفاده می باشد.

زمینه و هدف: ماکروارگونومی یک نگرش اجتماعی- فنی است که به طراحی سازمانی، سیستم کار و نیز طراحی تعامل های انسان ماشین، انسان محیط و انسان شغل می پردازد و بر مشارکت کارکنان تاکید دارد. با بکارگیری ماکروارگونومی بسیاری از اصول ارگونومی خرد خود به خود در نظر گرفته می شود استفاده صحیح از شیوه های ماکروارگونومی می تواند منجر به بالا رفتن رضایتمندی از کار شود.روش بررسی: این مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی می باشد. روش جمع آوری داده ها بر اساس بازدید، و تکمیل پرسشنامه می باشد. جامعه مورد مطالعه شامل 83 از پرسنل کارخانه ای وابسته به ایران خودرو می باشد. در این تحقیق از 2 پرسشنامه استفاده کردیم. یکی پرسشنامه بررسی وضعیت ماکروارگونومی که از 30 سوال طراحی شد که عوامل مختلف را در محیط کار مورد بررسی قرار می داد.یافته ها: میانگین سن افراد مورد بررسی 30.8 سال می باشد. بیشترین افراد در گروه سنی 26-30 سال قرار دارند 44.6) درصد). بیشتر افراد دارای سابقه کاری 4 تا 7 سال هستند 56.6) درصد) و سطح تحصیلات بیشتر افراد دیپلم می باشد 56.6) درصد). میانگین نمره ماکروارگونومی در کل جامعه مورد مطالعه 59.8 بدست آمد. ماکزیمم نمره ای که فرد به این وضعیت داده است برابر 85 و کمترین نمره برابر 30 بوده است.آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین حیطه کلی ماکروارگونومی و رضایت شغلی رابطه مستقیم وجود دارد (P<0.001-r=0.638).نتیجه گیری: بین نتایج اصلی بدست آمده در تحقیق ما در زمینه وضعیت ماکروارگونومی با نتایج تحقیقات مشابه نظیر تحقیق براریان (1385) و رجب زاده (1381) که از شاخص (Relative Stress Index) RSI استفاده کرده اند تقریبا همخوانی وجود دارد. همچنین میان نتایج رضایت شغلی تحقیق ما با نتایج تحقیقات مشابه نظیر تحقیقات باسی (2002) در کارکنان سوئدی، گارسیا و مولینا (1999) بر روی کارکنان اسپانیایی و نتایج تحقیق پرتوی (1385) در کارکنان ذوب آهن اصفهان و داوری (1382) در کارکنان نیروگاه شهید منتظری اصفهان همبستگی وجود دارد.

زمینه و هدف: بی شک یکی از با ارزش ترین و گرانبهاترین سرمایه های بخش صنعت و زیربنای توسعه پایدار اقتصادی و اجتماعی هر کشوری نیروی انسانی می باشد. بر اساس برآورد سازمان جهاد بهداشت تقریبا 45 درصد جمعیت دنیا در شمار نیروی کار جهانی قرار دارند و در ایران نیز تعداد کارگران بر اساس آمارگیر سال 1375 چهارده میلیون نفر برآورد شده است. لذا حفظ سلامت این قشر عظیم که حدود یک سوم الی دو سوم عمر خود را در تماس با انواع مخاطرات و عوامل زیان آور شیمیایی، فیزیکی، روانی، بیولوژیکی، و دیگر عوامل زیان بار در محیط کار سپری می نمایند، در ارتقا سلامت و توسعه جامعه نقش بسیار مهمی دارد. تحقیقات نشان داده که آموزشهای سنتی در شرایط کنونی کارآیی چندانی ندارند و بدون شناخت عوامل موثر در تغییر رفتار، دستیابی به تغییر آسان نخواهد بود. بنابراین آموزش ایمنی با استفاده از الگوهایی که عوامل موثر در رفتار را شناسایی و تقویت می نمایند ضروری می باشد. لذا این تحقیق با هدف بررسی تاثیر آموزش ایمنی بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی در عملکرد کارگران در زمینه استفاده از وسایل حفاظت فردی تنفسی انجام شد.روش بررسی: این مطالعه یک بررسی مداخله ای بوده که 88 نفر از کارگران مجتمع تولیدی ظریف مصور شهرستان بروجن در آن شرکت داشتند. نمونه گیری به روش تصادفی ساده در 2 مرحله صورت گرفت. روش گردآوری اطلاعات پرسشنامه ای مشتمل بر 53 سوال (در قسمت دموگرافیک و ابعاد مدل اعتقاد بهداشتی شامل حساسیت، شدت، منافع و موانع درک شده و نیز راهنمای عمل) و چک لیست عملکرد بود، که قبل از مطالعه روایی و پایایی آن به دست آمد و بررسی در سه مرحله انجام شد در مرحله اول قبل از مداخله آموزش اطلاعات بوسیله تکمیل پرسشنامه و چک لیست عملکرد بدست آمد. در مرحله دوم مداخله آموزشی برای گروه مورد بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی در 5 جلسه آموزشی 55 دقیقه ای که با استفاده از روشهای آموزشی متنوع از جمله سخنرانی، نمایش فیلم، بحث گروهی و پرسش و پاسخ، صورت گرفت. و در مرحله سوم یک ماه بعد از مداخله نیز اطلاعات، مجددا جمع آوری گردید.یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمره آگاهی، منافع و موانع درک شده کارگران قبل از مداخله آموزشی در حد متوسط  نمره عملکرد پایین تر از متوسط بود. اما بعد از مداخله آموزشی، نتایج این بررسی نشان داد که میانگین نمره آگاهی، حساسیت، شدت، منافع و موانع درک شده و عملکرد کارگران گروه مورد در مقایسه با گروه شاهد به طور عمده و معنی داری افزایش یافته است.نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که هر چه آگاهی، حساسیت، شدت، منافع و موانع درک شده کارگران در زمینه عوامل زیان آور شیمیایی محیط کار و بیماریهای شغلی تنفسی و وسایل حفاظت فردی تنفسی بالاتر باشد، عملکرد آنها در استفاده از وسایل حفاظت فردی تنفسی بیشتر بوده است. در راستای آموزش ایمنی توجه به راهنماها برای عمل از اهمیت زیادی برخوردار می باشد. لذا یافته های این بررسی تاثیر و کارآیی آموزش ایمنی مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی را بر عوامل موثر بر رفتار کارگران در زمینه بهبود و عملکرد استفاده از وسایل حفاظت فردی تنفسی را مشخص و تایید می کند.

زمینه و هدف: بمنظور پیشگیری از وقوع حوادث بالقوه و ارتقا سطح ایمنی در فرایندهای شیمیایی، مدیریت سیستماتیک ایمنی در این فرایندها ضروری است. هدف اصلی این مطالعه تجزیه و تحلیل نقص های اجزا و ارزیابی اثرات حالات نقص های تجهیزات مهم فرایند جداسازی H2S و CO2 از گاز طبیعی بود.روش بررسی: این مطالعه از نوع کاربردی بوده و به صورت موردی در بخش شیرین سازی واحد تصفیه گاز یکی از پالایشگاههای گاز کشور اجرا شد. در این مطالعه به منظور شناسایی نقص های تجهیزات فرایندی از روش چگونگی وقوع نقص و تجزیه و تحلیل اثرات آن استفاده شد.یافته ها: تعداد نقص های شناسایی و بررسی شده با استفاده از روش چگونگی وقوع نقص و تجزیه و تحلیل اثرات آن 30 مورد بودند. در میان نقص های بررسی شده شکستن لبه های پروانه پمپ شماره 1 و سخت شدن حرکت یاتاقان های شیر فلکه کنترل فشار گاز ترش دارای بیشترین عدد اولویت ریسک و خوردگی بدنه پمپ شماره یک و افزایش زاویه تحتانی توپی شیر کنترل کننده ارتفاع دی اتانول آمین غنی شده از گازهای H2S و CO2 در برج تماس دارای کمترین عدد اولویت ریسک بودند.نتیجه گیری: به نظر می رسد با پیاده سازی یک سیستم مستندسازی برای ثبت نواقص تجهیزات و رویدادها، می توان اطلاعات پایه مورد نیاز برای بررسیهای ایمنی بعدی را به نحو مطلوبی حفظ کرده و همچنین با انجام تعمیرات پیشگیرانه احتمال وقوع نواقص و پیامدهای ناشی از آنها را به حداقل رساند.

زمینه و هدف: خطر آتش سوزی و انفجار به ترتیب از اولین و دومین خطرات اصلی در صنایع فرایندی است. این مطالعه به منظور تعیین شدت ریسک حریق و انفجار، شعاع در معرض و برآورد محتمل ترین خسارت انجام شد.روش بررسی: در این مطالعه کمی واحد فرایندی مورد نظر بر اساس پارامترهای تاثیرگذار بر ریسک حریق و انفجار انتخاب شد. سپس با استفاده از روش شاخص حریق و انفجار (F&EI) DOW مورد آنالیز قرار گرفت. اطلاعات فنی مورد نیاز برای محاسبه شاخص از اسناد فرایندی، راهنمای شاخص و گزارشات موجود بدست آمد پس از محاسبه شاخص، شعاع در معرض خطر تعیین و محتمل ترین خسارت واقعی برآورد گردید.یافته ها: شاخص حریق و انفجار واحد فرایندی تحت مطالعه 226 محاسبه شد که شدت ریسک معادل با آن شدید و غیرقابل پذیرش بود. از طرفی شعاع خطر و درصد آسیب به تجهیزات موجود در این ناحیه به ترتیب 57 متر و 83 درصد تعیین گردید. به علاوه محتمل ترین خسارت واقعی 6.7 میلیون دلار برآورد شد.نتیجه گیری: شاخص حریق و انفجار یک تکنیک مناسب برای ارزیابی ریسک و برآورد خسارات ناشی از حریق و انفجار صنایع فرآیندی و برای تعیین نقاط پرخطر و کم خطر یک صنعت است. در این تکنیک مجموعه عوامل تاثیرگذار بر ریسک حریق و انفجار بصورت شاخصی نمایش داده می شود که مبنایی برای قضاوت درجه ریسک است. از طرفی خسارات برآورد شده می توانند به عنوان مبنایی برای حق بیمه ناشی از انفجار و آتش سوزی قرار گیرند.

زمینه و هدف: فرم آلدهید یکی از ترکیبات خطرناک می باشد که ممکن است در فاضلاب های صنایع مختلف دیده شود. این ترکیب سمی بوده و تجزیه بیولوژیکی آن مشکل است. هدف از این مطالعه تعیین کارایی میکروارگانیسم های جداسازی شده از پساب های آلوده به فرم آلدهید در شرایط هوازی و حالتهای رشد معلق و چسبیده می باشد.در این پژوهش ضمن شناسایی منابع مولد صدای مستقر در منطقه لاوان، تراز فشار صدا در واحدهای مختلف اندازه گیری و نقشه های صوتی منطقه مورد پژوهش تهیه گردید. به علاوه دزصدای دریافتی کارکنانی که در نواحی خطر مشغول به کار بودند، تعیین گردید.روش بررسی: در این مطالعه میکروارگانیسم های تجزیه کننده فرم آلدهید از پساب و خاک یکی از صنایع شیمیایی جدا گردید. سپس میکروارگانیزم ها با استفاده از محیط های کشت اختصاصی ایزوله شده و جداسازی شدند. 12 میکروارگانیزم جداسازی شده و در این مطالعه برای بررسی تجزیه بیولوژیکی فرم آلدهید استفاده شدند. آزمایش COD به روش استاندارد برای ارزیابی میزان تجزیه مورد استفاده قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد که میکروارگانیسم سودوموناس آئروژنوزا بیشترین کارایی را داشت. بازده حذف COD سودوموناس آئروژنوزا در حالت رشد معلق معادل 85 درصد و در حالت رشد چسبیده 83 درصد بود. همچنین پارامترهای سینتیکی حذف آن محاسبه گشت که ضرایب K، Y، Ks، Kd به ترتیب معادل 1.44d/1، 3.28mgCOD/mg MLSS.day، 0.44mgMLSS/mg COD، 1.36mg/l و 0.04l/day، می باشند.نتیجه گیری: با به کارگیری شرایط هوازی در این مطالعه جهت حذف فرم آلدهید و بازده قابل قبول آن در کاهش COD می توان از مزایای روش هوازی در مقایسه با روش بی هوازی بهره برد.

زمینه و هدف: شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی در بین کارگران ساخت و ساز بالا بوده و این کارگران بیشترین زمان کار خود را با پوسچرهای نامناسب متعدد سپری می کنند لذا پرداختن به بررسی وضعیت ارگونومیک و سلامت شاغلین این صنعت حایز اهمیت است.روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه توصیفی، تحلیلی به روش مقطعی است که در سال 1386-87 انجام شد. جامعه آماری پژوهش، کارگران یک کارگاه سدسازی در شهرستان تکاب 110) نفر مرد) و ابزار پژوهش پرسشنامه نوردیک و دستگاه دیجیتال اندازه گیری ضربان قلب بود و برای برآورد ماکزیمم اکسیژن مصرفی افراد از معادله فاکس استفاده شد. نمونه گیری به روش تصادفی ساده بود در نهایت برای آنالیز داده ها از نرم افزار SPSS استفاده گردید.یافته ها: میانگین سابقه کار کارگران 36/866/86 ماه بود. بررسی ها نشان داد که بیشترین شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی در ناحیه کمر (%5.55) بوده و بین شیوع اختلالات با شغل، ساعات ایستاده و نشسته در حین کار، سابقه کار، سن، مصرف سیگار، تحصیلات، وزن، ماکزیمم اکسیژن مصرفی برآورد شده از طریق معادله فاکس و ضربان قلب اندازه گیری شده در حین کار رابطه معنی داری بدست آمد (p<0.05).نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نیز مشابه سایر تحقیقات در این زمینه، نشان داد که شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی در کارگران سدسازی بالا بوده و همچنین با افزایش بارکاری، ضربان قلب حین کار و ماکزیمم اکسیژن مصرفی کارگران نیز افزایش یافته است. لذا پیشنهاد می شود در گزینش کارگران سدسازی که کارهای سنگین انجام میدهند شرایط فیزیکی مطلوب بدنی در نظر گرفته شده و مطابق با ظرفیت جسمانی شغل مورد نظر واگذار شود و شرایط ارگونومیک کار اصلاح گردد.

زمینه و هدف: اختلالات اسکلتی- عضلانی ناشی از کار یکی از شایع ترین مشکلات جمعیت های کاری در بسیاری از کشورها خصوصا در صنایع مختلف ایران می باشد، بدین ترتیب در این مطالعه به منظور ارزیابی نقش و اثر تلفیقی ریسک های ایجاد کننده این گونه اختلالات، روش شاخص تنش مورد استفاده قرار گرفت.روش بررسی: این تحقیق یک مطالعه توصیفی- تحلیلی است که در آن 448 نفر کارگر مرد شاغل در صنعت آهنکاری قائم شهر 63) نفر کارگر شاغل در بخش اداری به عنوان گروه کنترل و 385 نفر کارگر شاغل در چهار شغل تراشکاری، جوشکاری، ذوب فلزات، و ریخته گری به عنوان گروه مورد) به صورت سرشماری تحت بررسی قرار گرفتند و تلفیقی از چهار روش مشاهده ای، روش مصاحبه، روش پرسشنامه استاندارد نوردیک و روش شاخص تنش مورد استفاده قرار گرفت. آنالیز داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد و با استفاده از نرم افزار Excel نمودارها رسم گردید.یافته ها: نتایج بدست آمده در این تحقیق نشان داد بالاترین نرخ شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی بخشهای مختلف اندام های فوقانی به ترتیب به مشاغل ذوب فلزات، تراشکاری، ریخته گری و جوشکاری اختصاص یافت. آزمون آماری کای اسکوئر، ارتباط معنی داری را میان گروههای شغلی و سنی مختلف نشان داده است (χ2=7.33 df=16 p<0.001). آزمون آنالیز واریانس یکطرفه، اختلاف معنی داری بین میانگین شاخص تنش محاسبه شده برای مشاغل اداری (1.06)، تراشکاری (6.52)، جوشکاری (3.68)، ذوب فلزات (7.79)، ریخته گری (6.33) نشان داد (F=5.92 df=16 p=0.005). بدین ترتیب ذوب فلزات به عنوان شغل مخاطره آمیز (سطح ریسک (4، تراشکاری و ریخته گری به عنوان مشاغل با ریسک اندک (سطح ریسک (3، جوشکاری به عنوان شغل با ریسک نامطمئن (سطح ریسک (2 و بخش اداری به عنوان شغل ایمن (سطح ریسک (1 قلمداد گردیدند. آزمون آماری کاری اسکوئر، ارتباط معنی داری را بین اختلالات بخشهای انتهایی اندامهای فوقانی و گروه های شغلی مورد بررسی نشان داده است (χ2=11.92 df=12 p<0.004). آزمون آماری paired t-test با همبستگی مستقیم و نسبتا کامل اختلاف معنی داری بین میانگین شاخص تنش دست راست (6.53) و دست چپ (4.29) نشان داد (r=0.69 t=3.15 df=4 p<0.001).نتیجه گیری: روش شاخص تنش، روش کارآمد و مفیدی به منظور ارزیابی ریسک فاکتورهای دخیل در بروز اختلالات اسکلتی- عضلانی اندامهای فوقانی، طبقه بندی مشاغل و اصلاح شرایط کاری جهت پیشگیری از بروز اینگونه اختلالات می باشد.

زمینه و هدف: در دانش ارگونومی روشهای متعدد ارزیابی ریسک تعریف شده که هر کدام برای بررسی فاکتورهای خاصی به کار میروند. از جمله متدهای موجود، روش شاخص فعالیتهای تکراری شغلی (OCRA) می باشد که با توجه به فاکتورهای دخیل در آن برای صنایعی که دارای حرکات تکراری، اعمال نیرو، پوسچر نامناسب و فقدان دوره های بازیابی هستند مفید می باشد. با توجه به اینکه در صنعت مونتاژ تمامی این ریسک فاکتورها وجود دارد، لذا روش OCRA میتواند به عنوان یکی از مفیدترین روشهای ارزیابی ریسک فاکتورهای ارگونومیکی موجود در این گونه صنایع بکار رود. در این تحقیق نیز هدف ارزیابی ریسک های ارگونومیکی ناشی از کار از طریق شاخص OCRA در صنعت مونتاژ می باشد.روش بررسی: در این تحقیق با استفاده از روش مشاهده ای آنالیز مشاغل انجام شد و هر شغل (job) به وظایف (tasks) و هر وظیفه به فعالیتها (Actions) و هر فعالیت به حرکات (Movement) تجزیه گردید. سپس با استفاده از روش OCRA آنالیز حرکات تکراری انجام شد و 166 شاخص OCRA در دو خط مونتاژ محاسبه گردید. همچنین با استفاده از روش استاندارد نورد یک اطلاعاتی در مورد خصوصیات فردی و شکایات اسکلتی عضلانی اندام های فوقانی در کل 10 کارگاه صنعت جمع آوری شد. در این تحقیق از نرم افزار OCRA، نرم افزار آماری SPSS 10 و آزمونهای Paired-t-test و chi-square استفاده گردید.یافته ها: در خط مونتاژ B بیشترین ریسک دست راست 66 درصد بوده که به سطح ریسک 3 (ریسک کم) و در خط مونتاژ A بیشترین ریسک دست راست 44 درصد بوده که به سطح ریسک 4 (ریسک قابل توجه) مربوط می گردد. در خط مونتاژ B بیشترین ریسک دست چپ 53.19 درصد بوده که به سطح ریسک 3 و در خط مونتاژ A بیشترین ریسک دست چپ 38 درصد بوده که به سطح ریسک 3 مربوط می شود. پس از مقایسه شاخص OCRA میان دست راست و چپ اختلاف معنی داری بین شاخص مواجهه دو دست مشاهده گردید (P<0.001). نتایج نشان داد بیشترین شکایات مونتاژکاران مربوط به قسمت مچ دست 86.6) درصد) و انگشتان دست 62.2) درصد) بوده است. همچنین بین سن و سابقه کار با اختلالات اسکلتی عضلانی اندامهای فوقانی ارتباط معنی دار بدست آمد (P<0.001).نتیجه گیری: پس از بررسی دو خط مونتاژ مشخص گردید که خط مونتاژ A نسبت به B دارای بیشترین ریسک حرکات تکراری شغلی می باشد. همچنین در خط A بیشترین ریسک مربوط به دست راست و در خط B بیشترین ریسک مربوط به دست چپ بوده است. با توجه به این که بیشترین شکایات افراد از ناحیه مچ و انگشتان دست می باشد، می توان نتیجه گرفت بیشترین ناحیه درگیری اندام فوقانی مونتاژکاران در مچ و انگشتان دست بوده است. در نهایت بدلیل این که تمامی فاکتورهای روش OCRA در صنعت مونتاژ وجود دارد، این روش می تواند بعنوان یکی از موثرترین روشهای ارزیابی ریسکهای ایجاد کننده اختلالات اسکلتی عضلانی اندامهای فوقانی در این گونه صنایع بکار رود.

زمینه و هدف: تجزیه و تحلیل اثرات و چگونگی نقص (FMEA) یک روش کیفی برای شناساندن نقص های اجزای ماشین آلات می باشد که اثرات آنها را در سیستم بررسی می کند. در این پژوهش به کمک روش FMEA به طور دقیق به وضعیت ایمنی کوره های دو کارخانه تولید گچ پرداخته شد تا نقایص موجود و احتمالی آنها تعیین شوند.روش بررسی: پس از مطالعه و شناخت مراحل تولید گچ و به ویژه ساختمان کوره های پخت گچ، اقدام به اجرای روش FMEA طی چهارمرحله شامل تعیین دیدگاه تجزیه و تحلیل، جمع آوری اطلاعات، تهیه فهرست اجزای کوره و تکمیل جداول مربوطه گردید. از طرفی اثرات نقص روی تولید و سیستم، چگونگی ایجاد نقص، نرخ نقص، شدت نقص و راههای کنترل نقایص ارایه شدند. علاوه بر آن ضرر و زیانهای ناشی از نقص های مختلف و نیز تعیین اولویت های انتخاب راههای پیشگیری از ایجاد نقایص مورد مطالعه قرار گرفتند.یافته ها: بیشترین مقدار نرخ نقص در کوره های مورد بررسی مربوط به شکاف و تغییر شکل کفشک های سروته کوره می باشد. برخی از نقایص از جمله ریختن آجر در کوره شرکت دوم کمتر از کوره شرکت اول بودند. از طرفی نقایصی از قبیل جمع شدگی بدنه در محل رینگ، سایش غیرعادی رینگ و یا شکستن شافت غلطک بالابر در کوره شرکت اول وجود داشتند که در کوره شرکت دوم مشدهده نمی شدند.نتیجه گیری: این تحقیق نشان داد که مشخصات فنی کوره ها و نحوه طراحی و ساخت آنها مهمترین عامل در کاهش نقص و به تبع آن هزینه ها می باشد.