ایمان در اسلام، پاخ مثبت به وحی است. از این رو ارایه تحلیلی معناشناختی از آن ضرورت دارد. تحقیق حاضر به تحلیل انتقادی از تصور استاد مطهری درباره ایمان می پردازد. ایمان در نظر ایشان، هویت دوبعدی شناختاری و گرایشی است. ایشان از تحویلی نگری فاصله گرفته و به تعریف جامع نگر دست یافته اند. از آنجا که استاد، وحی را متعلق ایمان می شمارند، مفهوم سازی ایشان درباره «ایمان» از تصور ایشان از وحی کسب هویت می کند. به نظر ایشان، وحی هم شامل آگاهی های نظری و عملی خطاب به عقل بشر است و هم نوعی ارتباط با دل و روح بشری می باشد. شیوه استاد در دستیابی به این تعریف، از اعتقاد ایشان درباره مشکک بودن ایمان نشات می گیرد. در نزاع اخذ عمل در تعریف ایمان، ایشان مانند جمهور متکلمان شیعه، معتقد به رابطه مفهومی «ایمان» و «عمل» نیست؛ اما رابطه وجودی و نسبت آنها در عالم خارج را انکار نمی کند.