نظریه پردازان، تفاوت اتانازی فعال و غیرفعال را چنین تبیین می کنند که در اولی یک بیمار لاعلاج، با رنج زیاد، و بدون امید به بهبودی را می کشیم و در دومی می گذاریم که بمیرد. هدف پژوهش پیش رو عبارت بود از بررسی پاسخ به یک معمای اخلاقی که در آن، می توان تفاوت مفاهیم زیربنایی دو نوع اتانازی را به آزمون گذاشت. بررسی ویژگی های فردی در رابطه با این قضاوت اخلاقی هدف دیگر پژوهش بود. 105 دانشجو علاوه بر مطالعه سناریوی واگن و پاسخ به پرسش های مرتبط با آن، به شش گویه مقیاس خود ارزیابی معنویت، و بیست گویه مقیاس کوتاه پنج عامل بزرگ شخصیت پاسخ دادند. یافته ها نشان داد 83.8 درصد پاسخ دهندگان کشتن یک نفر برای نجات جان پنج نفر را غیر اخلاقی می دانند. بررسی نقش جنسیت، دینداری، و شخصیت پاسخ دهندگان در رابطه با معمای واگن تفاوت معنی داری به دست نداد (P>0.05). با این حال، تجربه پذیری رابطه بسیار نزدیکی به سطح معنی داری داشت (r=0.19, P=0.056). بنابر یافته های پژوهش حاضر تفاوت کشتن و اجازه مردن دادن برای اکثر افراد روشن است و بر مبنای آن، حتی در جایی که منفعت بیش تری به دست آید کشتن را ترجیح نمی دهند. پاسخ به معمای واگن متاثر از ویژگی های فردی نبود، با این حال مولفه شخصیتی تجربه پذیری به عنوان عامل احتمالی موافقت با اتانازی فعال پیشنهاد شد.