با نگاهی به تاریخ زندگی سخنوران اندیشمند، به نام کسانی بر می خوریم که زیستن آنها متفاوت از دیگران بوده است و این تفاوت برخاسته از پیچیدگی های شخصیتی باعث شده است که هر کس از پندار خود سخنی درباره آنان بگوید و امکان شناخت حقیقی آنها فراهم نیاید. از جمله این کسان در تاریخ ادب فارسی، صادق هدایت در دوره معاصر است که پرسش ها، سرگشتگی ها و شوریدگی های حاصل از تفکرات خود را در داستان هایش بیان کرده است. همانند این اندیشمند در ادب تازی، ابوالعلاء معری است که همان پیچیدگی های فکری و شخصیتی را در روزگار گذشته دارا بوده است. ممکن است بخشی از این اندیشه ها و باورها تحت تاثیر اندیشه های گنوسی (= آمیزه ای از عقاید فلسفی - دینی یهودی، مصری، بابلی، یونانی، سوری و ایرانی) شکل گرفته باشد. پژوهش کنونی بر آن است که برخی از همین باورهای مشترک فکری برخاسته از اندیشه های گنوسی، چون مانویت، مزدکیه و مرقیون، همانند دوری جستن از زنان، اجتناب از خوردن گوشت و توجه به گیاه خواری، باور به رنجبار بودن زیستن و آمیختگی تن و جهان به شرارت را آشکار سازد.