اسطوره درتمام ادوار و سبک های شعر فارسی، براساس نظام فکری و اندیشگی هر دوره، جلوه گاه جهان بینی مردمان آن عصربوده است و با اشکال وکارکردهای متفاوتی در شعر وارد شده است. درقرن دهم هجری،باروی کارآمدن دولت صفوی، تحولی اساسی در جامعه ایران وبه تبع آن در تمام حوزه های فکری وهنری آن رویداد. در این دوره، سبکی در شعر فارسی شکل گرفت که باسبک های قبل از آن دارای تمایزاتی اشکار بود و شعر فارسی چه از لحاظ صوری و چه معنایی دگرگون شد. یکی از عناصری که بیشترین دگرگونی در آن حاصل شد، نحوه به کارگرفته شدن اسطوره ها در شعر شاعران این عصر است،که با دوره های پیشین تمایز اشکار دارد. در توضیح این امر باید گفت، که شاعران سبک هندی اسطوره هایی چون خضر،اب حیات و مسیح را ـ که بیشترین بسامد را در اشعار عرفانی دارند ـ با نگاهی غیرقدسی به کار برده اند. امری که دلیل اصلی انرا باید توجه شاعر عصر صفوی به زمین و واقعیات این جهانی و به تعبیری زمینی شدن شعر این دوره دانست.