شیخ عبدالقادر گیلانی (عارف قرن پنجم و ششم هجری) ازجمله مشایخی است که پیرنامه های بسیاری به فارسی و عربی درباره او نوشته شده است. اهمیت پیرنامه ها به سبب درون مایه اصلی آن (کرامت) و چگونگی نگارش آنهاست، همچنین این آثار برای شناخت احوال پیر و عارف بسیار سودمند است. به همین سبب در این مقاله کوشش می شود ابتدا آثار و پیرنامه های نوشته شده درباره عبدالقادر معرفی شود، سپس شیوه بلاغت نویسنده در بیان کرامت و نیز انواع و جهت های کرامات در سه پیرنامه نوشته شده درباره او (ترجمه خلاصه المفاخر، قلائدالجواهر و مناقب غوثیه) بررسی شود. در مقایسه این پیرنامه ها می توان دریافت این آثار، به ویژه در استفاده بسیار از کرامت های مادی برای بیان بزرگی های شیخ، به یکدیگر بسیار شبیه هستند، همچنین شباهت های بسیاری در بیان کرامات با جهت های مثبت دیده می شود، مانند هدایتگری در ترجمه خلاصه المفاخر و قلائد الجواهر. پس از بررسی جهت کرامت ها در این پیرنامه ها، تفاوت هایی میان جهت کرامات در مناقب غوثیه با دو پیرنامه دیگر به دست آمد و میزان باورپذیری کرامت ها برپایه جهت و شیوه نگارش آنها بررسی شد.