سخن بسیار معروفی است که عالم بی عمل ارزشی ندارد. پس در کنار هر آموختن بایسته است که آن دانسته ها بکار گرفته شود و به مردم خدمت شود و چه بهتر که نخست برای سرزمین و آب و خاک مادری و همه کسانی باشد که خود را مرهون تلاش ها و دهشمندی و هزینه های آنان می دانیم. با توجه به آنکه نگارنده این نوشتار، در دهه 1370 خورشیدی در حال به پایان رساندن دوره کارشناسی ارشد و آماده شدن برای ورود در آزمون تخصصی (دکترای) بود چون بنا به جبر زمانه برای مدرس دانشگاه شدن مدرک دکترا لازم است (هنوز بیاد دارم و با نهایت احترام و آزرم از همه استادانم از کودکی تا اکنون، که مدرک زیر دیپلم یا دیپلم یا لیسانس یا فوق لیسانس و دکترا داشتند و دارند و به ما بهترین درس های علم و اخلاق را می دادند و می دهند سپاسگزارم که دانش آن بزرگواران برابر با دانش چند دانش آموخته دکترای کنونی است) گاه و بیگاه زمزمه های عقب نماندن از کاروان دانش به گوشمان می خورد. نسل دانشجویان دوره من تا نام دانشمندان انیرانی (غیرایرانی) یا نقل قول های آنان را می شنیدند با ستایش به آنان می اندیشیدند و غافل از عظمت تاریخ خرد و دانش و فرهنگ چندین ده هزار ساله ایران (مراجع معتبر موجود است و در صورت نیاز نام برده خواهد شد) بودند.