به رغم آنکه سلامت روانی، در هزاره سوم میلادی مورد توجه ویژه ای قرار گرفته، وضعیت آن در جهان سوم همچنان با چالش های فراوانی روبرو است. وضعیت نامناسب سلامت روانی در جهان سوم محصول شرایطی است، که برخی از مهمترین آنها به اجمال مورد اشاره قرار می گیرند.شاید یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده در این وضعیت نابسامان فقدان نهادها و سازمان های متولی سلامت روانی در این کشورها است. اگر چه روی آوردهای اخیر سلامت را یک مفهوم کلی در نظر می گیرند، جای تردید نیست که جنبه های روانشناختی سلامت و پایش و ارتقا آن در قیاس با سلامت جسمانی وضعیت تاسف باری دارد. در برخی از کشورها وزارت خانه های متولی بهداشت، تنها دفتری را به عنوان نهاد مسوول سلامت روانی در نظر می گیرند که بیشتر جنبه تشکیلاتی داشته و در قیاس با سلامت جسمانی مورد بی توجهی افزون تری قرار می دهند. این در حالی است که گستره مشکلات مرتبط با بهداشت روانی در این کشورها بسیار وسیع است.عامل تاثیر گذار دیگر در مشکلات این حوزه، وجود این واقعیت است که در بسیاری از موارد تامین سلامت و بهداشت روانی مستلزم تغییرات فرهنگی و اجتماعی است که به سادگی میسر نمی باشند. پر واضح است که در بسیاری از موارد ساختارهای فرهنگی واجتماعی در پدیدآیی و گسترش مشکلات روانشناختی نقش برجسته ای دارند و تغییر در این ساختارها پیچیدگیها، موانع و مقاومتهایی را به همراه دارد، که تحقق آن را امکان ناپذیر می سازند.فقر، مهاجرت های غیراصولی و حاشیه نشینی، زمینه ساز مشکلات جدی در حوزه سلامت روانی است و متاسفانه این عوامل در این دسته از کشورها رو به فزونی است. جمعیت های حاشیه نشین به رغم برخورداری از مشکلات فراوان در این زمینه، کمترین توجه را در حیطه سیاستگذاری سلامت روانی دریافت می نمایند.