سابقه رشته ادبیات تطبیقی در ایران بسیار کوتاه است. چندین دهه است که این دانش بین رشته ای مورد غفلت نهادها و مراکز ادبی و پژوهشی کشور قرار گرفته است. حتی می توان گفت این رشته هیچ گاه با توجه به اصول نظری و روش تحقیق مشخص در ایران راه اندازی نشده است. درک عوام و در بسیاری موارد حتی خواص از ادبیات تطبیقی این است که این رشته به مقایسه ادبیات ملل مختلف می پردازد تا تاثیر پذیری نویسندگان فرهنگ های مختلف را از یکدیگر نشان دهد یا تشابهات بین آن ها را کشف کند. نتیجه چنین تصور غلطی از ادبیات تطبیقی باعث شده است تا پژوهشگران ادبیات ملی برای ورود به این رشته خود را بی نیاز از دانستن نظریه ها و روش تحقیق این عرصه بدانند و سرانجام، پژوهش هایی کم مایه به نام ادبیات تطبیقی منتشر شود.