دوران حد فاصل ترجمه هفتادی تا زمان نگارش عهد جدید، به دوره بین العهدین موسوم است. این دوره به سبب هم جواری یهودیان با اقوام دیگر، موجد ادبیات بسیار پرباری بود که گونه های ادبی متنوعی را در خود داشت. از جمله می توان گونه ادبی مکاشفه را نام برد که به دلایلی همچون تاثیر اندیشه های ایرانی بر یهود، قوت فراوان گرفت. آزارهایی که یونانیان و رمیان بر این قوم روا داشتند، فرجام شناسی نوینی را در مکاشفات بین العهدین بنیان نهاد که هم در راستای تکمیل آموزه های عهد عتیق بود و هم دردهای تاریخی این قوم را مرهم می نهاد. ساختار این فرجام شناسی بر جبری تاریخی استوار بود که فسادهای موجود در جامعه انسانی را موجب فساد و کاستی در امور کیهانی می دانست و آن دو را زمینه ظهور مسیحا و اصلاحات او به شمار می آورد. فرجام شناسی مکاشفات با ارایه نگاهی فراتاریخی به رخدادهای آخرالزمان، دیدگاه های تاریخی فرجام شناسی عهد عتیق را به کلی دگرگون کرد، زیرا از دیدگاه مکاشفه گران دوره بین العهدین، عالم آخرت، به موازات همین عالمِ ماده در جریان بود و اورشلیم آسمانی که نماد ملکوت الهی به شمار می رفت، می توانست هر لحظه در قلب های آدمیان بر پا شود و محل استقرار خداوند باشد.