کاوش های مقاله حاضر، رابطه عقل و وحی از منظر علامه طباطبایی را به نحو تقدم و استقلال عقل دانسته و بر آن است که مفاهیم ارائه شده از عقل و وحی از جانب ایشان، خود، دلیلی بر این مدعا است. با وجود این، مقاله پیش رو ادله تقدم عقل را بر اساس مستنداتی از آرای ایشان اقامه نموده است.به نظر می رسد، بر پایه بازخوانی مبانی طراحی شده علامه، مسئله تعارض عقل و وحی اساساً منتفی است، زیرا عقل فلسفی عهده دار ارزیابی شروط سه گانه قطعیت وحی است. از این رو، وحی غیر مطابق با عقل قطعی فلسفی عملا به دایره ظنون کشانده شده، هیچ گاه وحی قطعی ای به دست نخواهد آمد که با عقل قطعی در تعارض باشد، وحی ظنی بر جای مانده نیز، به دلیل «ظهور لفظی» صلاحیت حجیت و تقدم بر ره آورد تجارب بشری، یعنی فلسفه را نخواهد داشت. افزون بر این، از نظر ایشان، حجیت روایات متواتر نیز، دلیل به کارگیری آن در تفسیر آیات نبوده، روایات مزبور، فاقد هرگونه حجیت تفسیری اند. چهار مبنا از مبانی کلیدی و سرنوشت سازی که علامه در تحلیل این نوع رابطه به آنها توجه بیشتری نموده است، عبارتند از: این همانی فلسفه و عقل، اثبات حجیت نقل از طریق فلسفه و استقلال عقل در درک معرفت، قشری و یا حداکثر ارشادی بودن معارف و حیانی و متعالی بودن معارف عقلی.