حسابداری مدیریت
سال:1394 | دوره:8 | شماره:25 |تعداد مقالات:7

این مقاله رابطه میان مدت تصدی مدیرعامل و رشد ارزش افزوده 94 شرکت از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1386 الی 1391 را مورد بررسی قرار می دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد مدت تصدی مدیرعامل رابطه ای معنی دار و منفی با رشد ارزش افزوده دارد. به بیان دیگر این پژوهش نشان داد با افزایش مدت تصدی مدیرعامل، رشد ارزش افزوده شرکت کاهش می یابد. هم چنین شواهد پژوهش نشان داد، ارزش افزوده شرکتها رابطه ای معنی دار و مستقیم با بازده دارایی ها، نسبت اهرمی و رشد فروش دارد. اما اندازه شرکت و درصد سهام متعلق به سهامدار عمده رابطه ای معنی دار با رشد ارزش افزوده شرکت ندارد.

در این مقاله از مدل ارائه شده توسط هارت برای تبیین مولفه های تاثیرگذار بر تردیدگرایی حسابرسان مستقل استفاده و همچنین بر شفاف سازی مفهوم تردیدگرایی نیز تمرکز شده است و ارتباط میان مشخصه های فردی حسابرسان مستقل و تردید حرفه ای آن ها مورد مداقه قرار گرفته است. بر اساس مبانی نظری پژوهش، انتظار بر این بوده است که تردید حرفه ای حسابرس مستقل متاثر از شش عامل مختلف از جمله خودرأیی آنها، اعتماد به نفس، وقفه در قضاوت، ذهن پرسشگر، جستجوی دانش و درک میان فردی حسابرسان باشد. هم چنین، این انتظار نیز وجود دارد که تجربه کار حرفه ای حسابرسان مستقل بر تردید حرفه ای آن ها تاثیر مستقیم دارد. جامعه آماری پژوهش برای آزمون فرضیات، حسابرسان مستقل عضو جامعه حسابداران رسمی ایران شاغل در حرفه حسابرسی می باشد. نتایج مبنی بر تاثیر جستجوی دانش، اعتماد به نفس و درک میان فردی آنها بر تردید حرفه ای حسابرسی، فرضیات تحقیق را حمایت می کنند و سایر عوامل نیز تبیین کننده تردید حرفه ای نمی باشند.

اصطلاح سبک حسابرس برای مشخص کردن مجموعه ای منحصر به فرد از قواعد کار داخلی هر موسسه حسابرسی و نیز برای تفسیر و بکارگیری استانداردهای حسابداری و همین طور اجرای استانداردهای حسابرسی بوسیله کارکنان آن ها در رسیدگی به صورت های مالی صاحبکاران استفاده می شود. سبک حسابرس بر این مطلب دلالت دارد که دو شرکت حسابرسی شده بوسیله حسابرس مشابه، مشمول سبک حسابرسی مشابهی بوده و احتمال بیشتری وجود دارد که سودهای این دو شرکت نسبت به دو شرکتی که توسط دو موسسه حسابرسی متفاوت حسابرسی شده اند، قابلیت مقایسه بالاتری داشته باشند. نمونه آماری تحقیق متشکل از 63 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بین سال های 80 تا 91 بوده است. آزمون ها بر اساس جفت شرکت صورت گرفته و مجموعا از 4344 جفت شرکت به عنوان مشاهدات استفاده شده است. در تحقیق حاضر از روش همبستگی و رگرسیون چند متغیره استفاده شده و آزمون فرضیات به کمک تحلیل رگرسیون صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد صاحبکاران سایر موسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی در سال و صنعت مشابه از شباهت های بیشتری در ساختار سود و اقلام تعهدی در مقایسه با صاحبکاران سازمان حسابرسی برخوردار هستند. بعلاوه صاحبکاران یک موسسه حسابرسی (غیر از سازمان حسابرسی) شباهت های بیشتری را با یکدیگر از نظرساختار سود و اقلام تعهدی در مقایسه با غیر صاحبکاران آن موسسه حسابرسی نشان می دهند. در نهایت یافته های پژوهش نشان می دهد سبک حسابرس بر قابلیت مقایسه صورت های مالی موثر بوده و برای دستیابی به قابلیت مقایسه، علاوه بر نیاز به وجود استانداردهای حسابداری یکنواخت، حسابرسان نیز دارای نقش با اهمیتی هستند.

مالیات یکی از عوامل انگیزشی در بسیاری از تصمیم گیری هاست. تحقیقات اخیر نشان می دهند فعالیت های مدیریت منحصرا در جهت کاهش مالیات شرکت از طریق سیاست ها تقلیل دهنده مالیاتی می باشد. به منظور بررسی این امر در این پژوهش رابطه برخی از ویژگی های حاکمیت شرکتی همچون (نسبت هیات مدیره موظف، نسبت تغییرات هیات مدیره و نقش دوگانه رئیس هیات مدیره) بر سیاست تعهدی تقلیل دهنده مالیاتی مورد بررسی قرار گرفته است. نمونه مورد بررسی شامل 97 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1390-1387، و روش آماری مورد استفاده، مدل رگرسیون لجستیک است. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر این است که نسبت هیات مدیره موظف، نسبت تغییرات هیات مدیره و نقش دوگانه رئیس هیات مدیره، تاثیر معناداری بر سیاست تعهدی تقلیل دهنده مالیاتی ندارد. اما این درحالی است که وضعیت مالیاتی و نسبت بازده دارایی ها به ترتیب رابطه ای منفی و مثبت با سیاست تقلیل دهنده مالیاتی دارند.

با توجه به اهمیت عملی نمودن اقتصاد مقاومتی در داخل کشور و نیز وظیفه همه اقشار مردم، بخصوص دانشگاهیان در این خصوص، مقاله حاضر سعی دارد تا ابزارهای حسابداری مدیریت که می تواند به مدیران واحدهای اقتصادی کمک کند تا به اجرایی نمودن ارکان اقتصاد مقاومتی (بخصوص تولید ملی) در واحد خودشان بپردازند، را برشمرده و توجه مدیران را به استفاده از این ابزارهای کارآمد که می تواند به موفقیت آنها در جهان پررقابت و سیاست زده امروز کمک کند، معطوف سازد. درضمن در این مقاله ارتباط بین تعالیم دین مبین اسلام و ضرورت استفاده صحیح از ابزارهای نوین حسابداری مدیریت و نیز ایجاد فرهنگ لازم در این خصوص، تشریح شده است.

محاسبه بهای تمام شده محصولات و خدمات به صورتی صحیح و واقعی از اهداف اصلی حسابداری مدیریت بوده است و در سال های اخیر با توسعه شتابان فعالیت های تجاری و رقابتی تر شدن بازارها و فعالیت های تولیدی و تجاری این وظیفه پررنگ تر شده است. شواهد و نتایج بسیاری نشان داده اند که سیستم های سنتی بهای تمام شده قادر به ارائه اطلاعات (بهای تمام شده) صحیح نمی باشند و نمی توان با اتکا و اعتماد صرف به آنها به فعالیت در بازارهای رقابتی پرداخت. در این راستا دانش حسابداری به طراحی و توسعه سیستم های نوینی از قبیل سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت پرداخت که تاکید بر تخصیص صحیح و واقعی تر هزینه های غیر مستقیم (سربار) دارد. پژوهشهای متعددی پیرامون نتایج حاصل از این سیستم در بنگاه های تولیدی پرداخته و تقریبا همگی آنها به دفاع از این سیستم و نتایج حاصل از آن پرداخته اند. در این تحقیق به بررسی نتایج حاصل از استقرار این سیستم در یک محیط دانشگاهی آموزشی- پرداخته شده است. ضرورت این امر نیز از چالش های مالی عمده پیش روی دانشگاه ها و لزوم مدیریت صحیح این محیط ها- از طریق محاسبه واقعی تر بهای تمام شده خدمات ارائه شده می باشد. به این منظور دانشکده های مهندسی پزشکی و زبان و ادبیات دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران بصورت موردی مورد بررسی قرار گرفته و نتایج حاصله بیانگر تاثیر قابل ملاحظه بکارگیری این سیستم در محیط های آموزشی است. به عبارت دیگر، بکارگیری سیستم برای محاسبه بهای تمام شده خدمات آموزشی موجب مدیریت و قیمت گذاری دقیق و صحیح تر آنها می گردد.

هدف از این تحقیق، اجرای فراتحلیل رابطه استقلال کمیته حسابرسی و کیفیت گزارشگری مالی می باشد. در فضای تحقیقات علمی گرچه ممکن است انتظار بر این باشد که کمیته حسابرسی مستقل منجر به بهبود فرآیند گزارشگری مالی می شود ولی نتایج تحقیقات تناقضات و ناسازگاری هایی همراه می باشد. جهت یکپارچه سازی نتایج تحقیقات مختلف و شناسایی عوامل تعدیل کننده روابط بین متغیرهای استقلال و کیفیت، در این تحقیق از روش شناسی فراتحلیل (متاآنالیز) که در زمره روش های کمی آماری محسوب می شود بهره خواهیم برد. نتایج بررسی مطالعات انجام شده در بازه زمانی سال های 2013-2000 پیرامون این رابطه، بیانگر آن است که این مطالعات نامتجانس (ناهمگن) می باشند. در راستای شناسایی عامل این عدم تجانس، با تقسیم بندی تحقیقات بر مبنای معیارهای متفاوت کیفیت گزارشگری مالی و محاسبه آماره کای دو درون گروهی دریافتیم که این معیارهای متفاوت بکار رفته در تحقیقات یکی از عوامل تناقض در نتایج تحقیقات بوده اند. در ادامه بررسی مشاهده شد رابطه معناداری بین استقلال کمیته حسابرسی با مدیریت سود و امتیاز کیفیت وجود ندارد درحالیکه در مقابل، رابطه معناداری بین استقلال کمیته با کیفیت اقلام تعهدی، بازده غیر عادی و تجدید ارائه و تقلب وجود دارد.