بافت های تاریخی شهرها، در بردارنده ارزش های تاریخی- فرهنگی بوده و میراثی گرانبها برای نسل های آتی به شمار می آیند. آن ها آموزه هایی از خرد جمعی انسان ها را که ضمن برخورداری از تجربه، هنر، حس مکان و جهان زیستی آدمیان است، به نمایش می گذارند. از این رو رهاکردن بافت های تاریخی، انسان معاصر را از بهره گیری عالمانه از تجارب گذشته و قرار گرفتن در مسیر تداوم تاریخی که رمز بقای هر فرهنگی است، باز می دارد.بنابر آنچه بیان شد انگیزه اصلی از نگاشتن مقاله حاضر، بررسی تحلیلی تعاریف، رویکردهای مداخله و تحلیل تجربیات جهانی موفق مرمت شهری در شهرهای مشابه با شهرهای ایرانی همچون ژیان (چین)، قاهره (مصر)، صنعا (یمن) و فاس (مراکش) است. هدفی هم که در این نوشتار دنبال می شود این است که با رهیافتی کیفی، مولفه های موثر در باززنده سازی موفق بافت های تاریخی شناسایی شوند و در قالب یک چارچوب تحلیلی- روش شناختی، ارائه گردند. در نهایت برای تبیین هدف یادشده این چارچوب در نمونه موردی محله بازارشاه، از راهبردهای پیشنهادی باززنده سازی و تعیین حوزه های مداخله، استفاده شد.الگوی مفهومی مقاله پیش رو بر اساس روش تحقیق تحلیلی- توصیفی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای به دست آمده است. فرایند شکل گیری مقاله مورد نظر در پرتو ایجاد نظمی منطقی در مطالب پراکنده موجود انجام پذیرفته و لذا برای این کار، از راهبرد استدلال منطقی بهره گرفته شده است.در پایان، نتایج بررسی ها بیانگر آن بود که عوامل اصلی در باززنده سازی موفق محله تاریخی، عوامل کالبدی- فضایی، عملکردی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی- تاریخی و مدیریتی- اجرایی بوده است. از سوی دیگر، بررسی تجارب جهانی نیز موید آن است که مهم ترین دلایل موفقیت طرح های مرمت و باززنده سازی شهری در مرحله نخست، عوامل اجتماعی همچون مشارکت ساکنین در فرایند طرح، مدیریت یکپارچه بافت تاریخی و در مرحله بعدی، تعیین حوزه های مداخله است.