ژیل فوکونیه و مارک ترنر، موضوع استعاره مفهومی را موردی خاص از یک عرصه عام تر و وسیع تر دانسته اند؛ این عرصه وسیع تر، تحلیل ساز کار دستگاه ذهن به وقت مواجهه با دامنه های مفهومی است. ایشان برای توصیف این فرایند، از اصطلاح «فضای ذهنی» یا «مفهومی» استفاده می کنند. آنان معتقدند که برای درک بسیاری از پیچیدگی های اندیشه آدمی، الگوی یک یا دو دامنه ای کفایت نمی کند، بلکه باید در تشریح اندیشه تصویری انسان، یک الگوی شبکه ای (یا چندین فضایی) فراهم آورد. یک الگوی شبکه ای، از فضاهای ورودی و فضای ادغام شده و فضای فراگیر تشکیل می شود. در این مقاله، هدف آن است که نشان دهیم چگونه این الگو می تواند تحلیل استعاره مفهومی را دقت بخشد و خواننده را در تحلیل عناصر خیال شعری یاری رساند. همچنین بررسی خواهیم کرد که الگوی شبکه ای برای تحلیل استعاره های مفهومی فارسی، خاصه در شعر، تا چه انداره کارآمد است.