تاکنون تلاش های فراوانی در دو حوزه مفهومی، و سنجش و پیاده سازی تولید ناب از سوی محققین دانشگاهی و اجرایی صورت گرفته است. مقاله حاضر با بررسی مطالعات پژوهشی انجام شده در این حوزه ها، سعی در ارائه پیشنهادهایی در دو محور زیر دارد: 1- آشنایی مخاطبان با مفهوم و تعریف جامع نابی و 2- ارائه چارچوب ارزیابی مناسبی که مبتنی بر تعریف جامع نابی بوده و قادر به سنجش و ارائه راهکارهایی مفید برای رفع موانع موجود در پیاده سازی مناسب آن باشد. در راستای دستیابی به اهداف ذکر شده، پس از اطمینان از درک مناسب از مفاهیم نابی، در مرحله بعد، مدل های موجود در سنجش نابی سازمان ها را مورد مطالعه قرار داده و پس از بررسی اجمالی نقاط قوت و ضعف آنها، به ارائه مدلی که در واقع ترکیبی از رویکردهای ANP و DEMATEL در شرایط فازی می باشد، پرداخته و در نهایت با انجام یک مطالعه تجربی، نحوه کابرد آن را نشان داده است.