آریاییان باستان به دو نیروی راستی و نظم، و دروغ و بی نظمی باور داشتند و بعدها این اندیشه در آیین زردشتی گسترده تر شد و همه هستی و اجزا و حوادث آن را دربرگرفت. نواندیشی ها و نوآورده های زردشت و آیینش عاملی بس مهم در سقوط خدایان کهن آریایی و رانده شدن بسیاری شان به حوزه بدی و بی نظمی بود. گروهی از خدایان بیرون آمده از جهان خدایی به حماسه ها وارد شدند و نقش ضدقهرمانان و گاه قهرمانان را بر عهده گرفتند. در بخشی بزرگ از شاهنامه، از جدال میان نیکی و بدی و ستیز میان نیکان و بدان سخن به میان آمده که همواره با غلبه نیکی بر بدی پایان می پذیرد. با توجه به اهمیت این اثر تاریخی و همچنین اهمیت نگاره های تصویر شده برای آن، در این مقاله سعی شده است وجوه مشترک ادبی و تصویری مظاهر شر در شاهنامه فردوسی بر اساس شاهنامه طهماسبی مورد بررسی قرار گیرد.