این باور در میان مسلمانان رواج گسترده دارد که خداوند را نامی پنهان از همگان است، جز خواص کسی از آن آگاه نیست، هرکه بتواند خدا را با یادکرد آن بخواند سریع به خواسته اش می رسد، و تصرفات خارق العاده در عالم هستی تنها با کاربرد آن ممکن می شود. مسلمانان از گذشته های دور این نام را «اسم اعظم» خوانده، و درباره ماهیت و خواص و نحوه کشف و کاربرد آن سخنان متفاوت گفته، و حکایات بسیار نقل کرده اند. مطالعه پیش رو کوششی به منظور مرور و دسته بندی همین آراء و بازنمون دورنمایی از نگرش های رایج در فرهنگ اسلامی به اسم اعظم است؛ کوششی که می تواند گامی نخستین برای بازشناسی تاریخ انگاره اسم اعظم در فرهنگ اسلامی تلقی شود. در مقاله بی آن که از خاستگاه انگاره یا سیر تحول درک ها از آن در گذر زمان بحث شود، شواهد مختلف توجهات مسلمانان به اسم اعظم را مرور، و از خلال نقل حکایت ها، اقوال تفسیری، مواعظ اخلاقی و نظریه پردازی های متکلمانه و فیلسوفانه آراء درباره اسم اعظم را در آثار پراکنده بازشناسی و تبیین می کنیم. چنان که خواهیم دید، انگاره اسم اعظم در تاریخ طولانی خود در فرهنگ اسلامی از جایگاه کارگزار خدا تا شیوه ای سحرگونه برای تصرفات عظیم و کلان در هستی، و از مصادیقی آشکار به مصادیقی پنهان و رازآلود گراییده، و موضوع بحث های متکلمانه و ایدیولوژی های مختلف مذهبی گردیده است.