مجله دانشکده پزشکی اصفهان
سال:1400 | دوره:39 | شماره:634 |تعداد مقالات:3

مقدمه: آلودگی به شپش، از عوامل مهم سنجش سطح بهداشت فردی در جامعه است و می تواند باعث مشکلات جسمی، روانی و اجتماعی در دانش آموزان گردد. این مطالعه، با هدف بررسی شیوع آلودگی به شپش سر و عوامل موثر در دانش آموزان ابتدایی شهر خرم آباد در سال های 98-1397 انجام شد. روش ها: این مطالعه ی مقطعی، از نوع توصیفی-تحلیلی بود. تعداد 3890 نفر از دانش آموزان مدارس ابتدایی به روش نمونه گیری ترکیبی انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات، با استفاده از پرسش نامه ی محقق ساخته و معاینه ی موی سر انجام شد. نتایج با استفاده از آزمون های Independent t، 2χ و Mann-Whitney در سطح معنی داری 050/0 > P واکاوی گردید. یافته ها: آلودگی در 148 نفر (8/3 درصد) از دانش آموزان شامل 121 نفر از دختران (7/5 درصد) و 27 نفر از پسران (53/1 درصد) مشاهده شد. آلودگی به شپش سر، رابطه ی معنی داری با عواملی نظیر جنسیت، ناحیه ی سکونت، شغل و تحصیلات والدین، استفاده ی مشترک از وسایل شخصی، رختخواب، بازی های موبایل و تبلت، بلندی مو، خارش سر، ابتلای سایر افراد خانواده، نوع مدرسه و مربی بهداشت مدارس نشان داد. نتیجه گیری: عوامل موثر بر آلودگی به شپش سر مرتبط با مسایل اجتماعی-اقتصادی، فرهنگی و رفتاری بودند. با توجه به ارتباط معنی دار بسیاری از این عوامل، ضروری است با کنترل و آموزش های لازم، شیوع آلودگی را کاهش داد.

مقدمه: بیماری کبد چرب غیر الکلی (Nan alcoholic fatty liver disease یا NAFLD)، متداول ترین وضعیت مزمن کبدی است که مرتبط با شیوه ی زندگی بدون فعالیت و عادات تغذیه ای نادرست می باشد. هدف اصلی از انجام پژوهش حاضر، بررسی تاثیر 12 هفته تمرین ترکیبی همراه با مصرف رژیم غذایی Dietary approaches to stop hypertension (DASH) بر سطح آنزیم Alanine transaminase (ALT)، چربی کبد و شاخص های آنتروپومتریک در بیماران مبتلا به کبد چرب غیر الکلی بود. روش ها: مطالعه ی حاضر، از نوع مطالعات مداخله ای بود و به روش کارآزمایی بالینی تصادفی شده (Randomized clinical trial) صورت گرفت. این پژوهش، بر روی دو گروه شامل گروه شاهد با رژیم غذایی DASH و گروه مورد با رژیم غذایی DASH همراه با تمرین ترکیبی و به صورت دو سو کور انجام پذیرفت. بیماران هر دو گروه، تحت نظر متخصص، رژیم غذایی مربوط را دریافت کردند و بیماران گروه مورد، تمرین ترکیبی منتخب را نیز طبق برنامه انجام دادند. در زمان های مشخص اندازه گیری متغیرها انجام پذیرفت. یافته ها: مصرف رژیم غذایی DASH و تمرین ترکیبی، باعث کاهش معنی داری بر میانگین درجه ی چربی کبد، وزن و شاخص دور کمر به دور باسن (Waist-hip ratio یا WHR) در هر دو گروه شد. آنزیم ALT در گروه ورزش کاهش معنی داری نشان داد (050/0 > P). نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، مصرف رژیم غذایی DASH و تمرین ترکیبی، می تواند باعث بهبودی برخی شاخص ها در بیماران کبد چرب شود.

مقدمه: اشتهای انسان توسط یک ماتریکس پیچیده از عوامل مختلف کنترل می شود. از این رو، مطالعه ی حاضر به منظور تعیین اثر رژیم کم کربوهیدرات و تمرین کراس فیت بر سطوح گرلین، انسولین و اشتها انجام شد. روش ها: در این مطالعه ی نیمه تجربی، 83 نفر زن با میانگین سنی 7/7 ± 5/32 سال، وزن 5/5 ± 5/60 کیلوگرم و شاخص توده ی بدنی 7/1 ± 3/22 کیلوگرم/مترمربع به صورت هدفمند انتخاب و در چهار گروه رژیم کم کربوهیدرات، تمرین کراس فیت، ترکیبی (رژیم و تمرین) و شاهد تقسیم شدند. گروه های تمرین به مدت 8 هفته و در هر هفته 3 جلسه تمرینات کراس فیت و گروه های رژیم، طی همان زمان برنامه ی غذایی کم کربوهیدرات شامل 40 درصد کربوهیدرات، 40 درصد چربی و 20 درصد پروتیین را اجرا کردند. غلظت هورمون گرلین و انسولین پس از 12 ساعت ناشتایی در 48 ساعت قبل و بعد از مداخله اندازه گیری و بر حسب گروه های تحت مطالعه، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: گرلین در گروه رژیم (001/0 = P) و گروه ترکیبی (008/0 = P) به طور معنی داری کاهش داشته و در دو گروه تمرین و شاهد بدون تغییر بوده است. میزان اشتها در دو گروه رژیم (003/0 = P) و ترکیبی (010/0 = P) کاهش معنی دار و در گروه تمرین (040/0 = P) افزایش معنی دار داشته و در گروه شاهد، بدون تغییر بوده است. میزان انسولین در هیچ یک از گروه ها تغییر معنی دار نداشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه، می توان نتیجه گیری کرد با کاهش کربوهیدرات دریافتی، اشتها و غلظت گرلین کاهش می یابد. از سوی دیگر، افراد بدون محدودیت غذایی، پس از انجام تمرینات قدرتی پر شدت بدون تغییر معنی دار در سطوح گرلین، تمایل به دریافت جبرانی غذا دارند.