آموزش و سلامت جامعه
سال:1400 | دوره:8 | شماره:4 |تعداد مقالات:10

اهداف: همه گیری COVID-19 بر همه جنبه های زندگی تاثیر داشته و آنها را در بر می گیرد. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت سلامت روان دانشجویان دانشگاه اردن در طول همه گیری COVID-19 انجام شد. ابزار و روش ها: این مطالعه مقطعی از آوریل تا می 2020 بر روی 1000 دانشجو در قالب یک نظرسنجی مبتنی بر وب جهت بررسی پریشانی و اضطراب روان شناختی دانشجویان انجام شده بود. برای انجام نظرسنجی از Google Form استفاده شده و با استفاده از اپلیکیشن های فیس بوک و واتس اپ در گروه های دانشجویان دانشگاه به اشتراک گذاشته شده بود. داده ها در نرم افزار SPSS 19 و با استفاده از آزمون های ناپارامتریک (مان ویتنی و کروسکال-والیس) و آنالیز رگرسیون ترتیبی تحلیل شده بود. یافته ها: از 1000 دانش آموزی که پرسشنامه را تکمیل کردند، 39. 3 درصد مرد و 60. 7 درصد زن بودند. میانگین ± انحراف معیار سن دانشجو 3. 8± 22 سال بود. 42. 1 درصد از پریشانی و 72. 6 درصد از اضطراب رنج می برند. علاوه بر این، جنسیت مرد و ثبات درآمد خانواده عوامل محافظتی در برابر پریشانی روانی و اضطراب بودند. مناطق (اربید، بلقا، جراش، عجلون، الزرقا، تفیله، عمان، عقبه، کرک، معان) به عنوان یک عامل خطر در نظر گرفته شدند. نتیجه گیری: همه گیری کووید-19 بر سلامت روان دانش آموزان تاثیر می گذارد که در درجه اول می توان به پریشانی و اضطراب اشاره کرد. در این بین جنسیت مرد و ثبات درآمد خانواده از عوامل محافظت کننده در بین دانشجویان بودند. برخی از مناطق اردن به عنوان عوامل خطر در نظر گرفته شده بودند.متن کامل این مقاله به زبان انگلیسی می باشد. لطفا برای مشاهده متن کامل مقاله به بخش انگلیسی مراجعه فرمایید.لطفا برای مشاهده متن کامل این مقاله اینجا را کلیک کنید.

اهداف: فشار خون بالا یکی از عوامل خطر اصلی قابل پیشگیری برای بسیاری از بیماری ها است. هدف از این مطالعه تعیین ویژگی های روان سنجی پرسشنامه عوامل شناختی خود مدیریتی فشار خون در بیماران ایرانی مبتلا به پرفشاری خون بر اساس رویکرد نقشه نگاری مداخله بود. ابزار و روش ها: این مطالعه در سال 1398 در آبادان انجام شد. نسبت روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوایی (CVI) پرسشنامه با مشارکت 10 بیمار مبتلا به پرفشاری خون و 12 متخصص محاسبه شد. روایی سازه با استفاده از تحلیل آیتم کلاسیک (CIA) و تحلیل عاملی اکتشافی (EFA) با مشارکت 315 بیمار مبتلا به پرفشاری خون مورد بررسی قرار گرفت. همسانی درونی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ سنجیده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: میانگین سن بیماران 57. 53 سال (انحراف معیار: 11. 30) در دامنه 30 تا 70 سال بود. پنج عامل (نگرش، انتظارات پیامد، خودکارآمدی، هنجارهای ذهنی و موانع) و رفتار تایید شد. شاخص کفایت نمونه برداری 0. 817 بود و آزمون بارتلت کرویت در سطح قابل قبولی معنی دار بود (0. 001> P). ساختارهای مورد بررسی 61. 86 درصد از تغییرات واریانس الگوی فرضی را تبیین کردند. پایایی برآورد شده با استفاده از ضریب آلفا کرونباخ برای هر یک از عوامل به شرح زیر بود: نگرش (0. 75 = α )، انتظارات پیامد (0. 79= α )، خودکارآمدی (0. 80= α )، هنجارهای ذهنی (0. 85= α )، موانع (0. 88= α ) و رفتار (0. 82= α ). نتیجه گیری: استفاده از رویکرد نقشه نگاری مداخله، پرسشنامه مفیدی برای سنجش رفتارهای خود مدیریتی پرفشاری خون ارایه می دهد و تحلیل روانسنجی پرسشنامه نشان می دهد که می تواند در برنامه ریزی برنامه های مرتبط مفید باشد.متن کامل این مقاله به زبان انگلیسی می باشد. لطفا برای مشاهده متن کامل مقاله به بخش انگلیسی مراجعه فرمایید.لطفا برای مشاهده متن کامل این مقاله اینجا را کلیک کنید.

اهداف: این مطالعه با هدف ارزیابی آگاهی، نگرش و عملکرد در خصوص پذیرش دریافت واکسن COVID-19 در بین سالمندان شهر چیانگ مای، تایلند انجام شد. ابزار و روش ها: این مطالعه مقطعی از فوریه تا می سال 2021 در بین 450 سالمند بالای 60 سال شهر چیانگ مای انجام شده بود. داده ها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، سوالات آگاهی، نگرش، عملکرد و پذیرش دریافت واکسن کووید-19 جمع آوری کرد. برای تجزیه و تحلیل از آمار توصیفی استفاده شده بود. یافته ها: نتایج نشان داد که 48. 4 درصد از شرکت کنندگان مرد، 51. 6 درصد زن و میانگین ± انحراف معیار سنی 7. 3± 68. 2 سال بود. شرکت کنندگان آگاهی، نگرش و عملکرد مناسب در خصوص بیماری COVID-19 داشتند و میانگین ± انحراف معیار این متغیرها به ترتیب 1. 3± 9. 7، 0. 8± 4. 2 و 0. 5± 3. 98 بود. همچنین میانگین ± انحراف معیار آگاهی، نگرش و پذیرش دریافت واکسن COVID-19 نیز به ترتیب 1. 4± 4. 3، 1. 9± 2. 9 و 0. 9± 2. 2 بود. یافته اصلی این مطالعه این بود که 95. 1٪ از مردم کاملا موافق بودند که حفظ فاصله اجتماعی می تواند آنها و خانواده هایشان را در برابر ابتلا به COVID-19 محافظت کند و 92. 7٪ به شدت از پروتکل ها برای جلوگیری از گسترش COVID-19 پیروی می کردند. این سیاست می تواند در نهایت بیماری را کنترل کند. 81. 3 درصد از پاسخ دهندگان اذعان داشتند که واکسن ها برای سلامت سالمندان حیاتی است و معتقدبودند که واکسیناسیون می تواند عوارض و مرگ و میر را کاهش دهد. همچنین 75. 8 درصد از آنها می دانستند که واکسن کووید-19 می تواند عوارض جانبی ایجاد کند. نتیجه گیری: سالمندان در چیانگ مای، تایلند، دانش و آگاهی کافی در خصوص بیماری COVID-19 داشتند و به طور کلی نسبت به حل این بیماری همه گیر و رسیدگی به نگرانی های عمومی، افزایش آگاهی در مورد واکسیناسیون COVID-19 به عنوان یک روش کنترل بیماری برای جلوگیری از وخامت بیشتر بهداشت عمومی بدلیل COVID-19 خوش بین بودند.متن کامل این مقاله به زبان انگلیسی می باشد. لطفا برای مشاهده متن کامل مقاله به بخش انگلیسی مراجعه فرمایید.لطفا برای مشاهده متن کامل این مقاله اینجا را کلیک کنید.

اهداف: توجه به سلامت زنان باردار موجب سلامت نوزاد و در نهایت سلامت جامعه می شود. سواد سلامت و آگاهی از مراقبت های دوران بارداری باعث کاهش مرگ و میر نوزادان و مادران، افزایش سلامت مادر و نوزاد می شود. بنابراین هدف تحقیق حاضر بررسی ارتباط سواد سلامت، شاخص های کفایت مراقبت های دوران بارداری و نتایج زایمان بود. ابزار و روش ها: این مطالعه توصیفی-تحلیلی بر روی 113 زن باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر زاهدان در سال 1399 انجام شد. نمونه ها به روش چند مرحله ای انتخاب و داده ها با استفاده از پرسشنامه سواد سلامت مادر و پیامدهای بارداری (MHLAPQ) و یک چک لیست جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تی مستقل، تحلیل واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی پیرسون با نرم افزار SPSS 21 استفاده شد. سطح معنی داری کمتر از 0. 05 بود. یافته ها: در این پژوهش میانگین نمره سواد سلامت زنان باردار 6. 9± 54. 5 بود و 34. 5 درصد از زنان شرکت کننده در این مطالعه تحصیلات دانشگاهی داشتند. نتایج این تحقیق نشان داد که بین کفایت مراقبت های دوران بارداری و سواد سلامت رابطه معناداری وجود دارد (0. 03=p). بین کفایت مراقبت های دوران بارداری و وزن هنگام تولد رابطه معنی داری مشاهده شد (0. 04=p). نتیجه گیری: شاخص های سواد سلامت و کفایت مراقبت های دوران بارداری پیش بینی کننده وزن تولد بودند که نشان دهنده لزوم توجه بیشتر به مراقبت های دوران بارداری و سواد سلامت در برنامه های ارتقای سلامت است.متن کامل این مقاله به زبان انگلیسی می باشد. لطفا برای مشاهده متن کامل مقاله به بخش انگلیسی مراجعه فرمایید.لطفا برای مشاهده متن کامل این مقاله اینجا را کلیک کنید.

اهداف: هدف از این مطالعه بررسی نقش سلامت معنوی و ویژگی های جمعیت شناختی در امضای کارت اهدا عضو بود. ابزار و روش ها: این مطالعه مقطعی در سال 1397 در بین 600 نفر از کارکنان 57 اداره از ادارات شهر همدان (از 60 اداره) که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده بودند، انجام گردید. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه خود ایفا انجام شد. داده ها در نسخه 22 نرم افزار SPSS و با استفاده از تحلیل رگرسیون لجستیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: میانگین سنی شرکت کنندگان 0. 7± 39. 5 سال بود. حدود 20% (120=n) از کارکنان دارای کارت اهداء عضو و 41. 7% (250=n) اهداکننده خون بودند. حدود 56 درصد از نیمی از آنها دارای سلامت معنوی بالا بودند. در بین منابع بین فردی و رسانه های جمعی، کارکنان به ترتیب از دوستان (181=n، 30. 2 درصد) و تلویزیون (482=n، 80. 3 درصد) اطلاعات بیشتری کسب کرده بودند. نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد که زن بودن (AOR=1. 80؛ 95% CI=1. 12-2. 87)، تعداد فرزندان کمتر (1 فرزند: AOR=1. 99؛ 95% CI=1. 15-3. 43 و بدون فرزند: AOR=2. 94؛ 95% CI=1. 48-5. 84)، اهداکنندگان خون (AOR=2. 40؛ 95% CI=1. 50-3. 85) و سلامت معنوی بالاتر (AOR=1. 01؛ 95% CI=1. 00-1. 03) به طور معنی داری پیش گویی کننده دریافت کارت اهداء عضو بودند. نتیجه گیری: این مطالعه شواهدی در مورد اهمیت سلامت معنوی و پیش بینی کننده های جمعیت شناختی دریافت کارت اهداء عضو ارایه می دهد. این پیش بینی ها می توانند برای طراحی و اجرای مداخلات مربوط به افزایش دریافت کارت اهداء عضو مفید باشند.متن کامل این مقاله به زبان انگلیسی می باشد. لطفا برای مشاهده متن کامل مقاله به بخش انگلیسی مراجعه فرمایید.لطفا برای مشاهده متن کامل این مقاله اینجا را کلیک کنید.

اهداف: سواد سلامت جنسی یک متغیر مبتنی بر زمینه است و تحت تاثیر اکوسیستم یا مجموعه ای از عوامل فرهنگی و اجتماعی هر جامعه است. این مطالعه با هدف تعیین سواد سلامت جنسی و عوامل مرتبط با آن انجام شد. ابزار و روش ها: این مطالعه از نوع مقطعی بود. جامعه آماری این پژوهش 305 نفر از زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر قزوین بودند. نمونه گیری به روش خوشه ای یک مرحله ای انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه دموگرافیک و پرسشنامه استاندارد سواد سلامت جنسی بزرگسالان بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 22 و آمار توصیفی و رگرسیون لجستیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: در این مطالعه 44. 9 درصد از زنان زیر 30 سال سن داشتند. میانگین ± انحراف معیار سواد سلامت جنسی 18. 32± 76. 89 بود. 7. 9 درصد زنان سواد سلامت جنسی ناکافی، 9. 5 درصد سواد سلامت جنسی نه چندان کافی، 50. 1 درصد سواد سلامت جنسی کافی و 32. 5 درصد سواد سلامت جنسی عالی داشتند. نتایج آزمون رگرسیون لجستیک نشان داد که متغیرهای سطح تحصیلات، سطح تحصیلات همسر و استفاده از داروهای پیشگیری از بارداری بر سواد سلامت زنان تاثیرگذار است (0. 05>P). نتیجه گیری: زنان با سطح تحصیلات پایین تر، زنانی که همسرشان تحصیلات پایینی داشتند و زنانی که از داروهای ضدبارداری استفاده نمی کردند سواد سلامت جنسی پایین تری داشتند. بنابراین با توجه به نقش سواد سلامت جنسی در درک، پذیرش و بکارگیری پیام های سلامت جنسی، پیشنهاد می شود پژوهشگران و دست اندرکاران سلامت در طراحی برنامه های آموزشی برای ارتقای سواد سلامت جنسی زنان، توجه بیشتری به زنان مذکور داشته باشند.متن کامل این مقاله به زبان انگلیسی می باشد. لطفا برای مشاهده متن کامل مقاله به بخش انگلیسی مراجعه فرمایید.لطفا برای مشاهده متن کامل این مقاله اینجا را کلیک کنید.

هدف: توانمندسازی و ارتقا آگاهی زنان در زمینه سلامت جنسی یک ضرورت است. با توجه به ویژگی‍ های فرهنگی درکشور ما که موجب عدم بروز نیازهای دقیق زنان در امر زناشویی می شود، این مطالعه با هدف شناسایی و واکاوی نیازهای آموزشی سلامت جنسی زنان تازه ازدواج کرده و درک عمیق و استخراج نظرات آنان انجام گرفت. شرکت کنندگان و روش کار: این مطالعه کیفی با نمونه‍ گیری به روش هدفمند در سال 1398در شهر قم با مشارکت22 نفر خانم متاهل به صورت مصاحبه عمیق فردی انجام شد. تمام مصاحبه‍ ها ضبط و تایپ گردید. داده‍ ها با استفاده از روش تحلیل محتوای قراردادی و نرم افزار MAXQDA. 10مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نیازهای آموزشی در 4 طبقه، ‍ 12 زیر طبقه و ‍ 28 کد تبیین شد. استخراج کدهای مطالعه منجر به پدیدار‍ شدن نیاز‍ های آموزشی زنان متاهل در چهار طبقه اصلی شامل نیازهای روان‍ شناختی‍ ، نیازهای فردی و خانوادگی‍-‍ شناخت عوامل زناشویی و نیازهای اجتماعی و محیطی شد. هر طبقه اصلی نیز مشتمل برچند طبقه فرعی بود که با جملاتی‍ از مشارکت‍ کنندگان در پژوهش، توضیح داده شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که خانم های متاهل نیازمند دریافت آگاهی و مهارتهای ویژه در ابعاد روانشناختی، فردی و خانوادگی، عوامل زناشویی، اجتماعی و محیطی می باشند که در برنامه‍ های کنونی آموزش های پیش از ازدواج بسیاری از این نیازها خصوصا آموزش جنسی به صورت کامل تامین نمی‍ گردد. بنابراین نتایج این بررسی می‍ تواند به متولیان امر آموزش زوجین در برنامه‍ ‍ ‍ ‍ ریزی و اجرای برنامه‍ ‍ های آموزشی مبتنی بر نیاز در دوره قبل و بعد از ازدواج و ارتقا کیفیت آموزش یاری دهد.متن کامل این مقاله به زبان انگلیسی می باشد. لطفا برای مشاهده متن کامل مقاله به بخش انگلیسی مراجعه فرمایید.لطفا برای مشاهده متن کامل این مقاله اینجا را کلیک کنید.

اهداف: فرزندآوری در فرهنگ ایرانی اسلامی یک ارزش محسوب می شود. با توجه به کاهش میزان باروری کل در ایران طی سه دهه به دنبال تغییر سیاست های جمعیتی در دهه 70تا 90، تک فرزندی پدیده رایجی در کشور شده است. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر مداخله آموزشی مبتنی بر نظریه رفتار برنامه ریزی شده بر قصد فرزند آوری زنان تک فرزند شهرستان فاروج انجام شد. مواد و روش کار: در این مطالعه مداخله ای، 90 خانم تک فرزند در سال 1397 به صورت تصادفی انتخاب و به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند و با استفاده از پرسشنامه های اطلاعات دموگرافیک، نظریه رفتار برنامه ریزی شده و نیز انگیزه های باروری میلر پیش از مداخله مورد ارزیابی قرارگرفتند. سپس بر اساس نیازهای آموزشی در گروه مداخله، 4 جلسه آموزش 60 دقیقه ای بر اساس نظریه رفتار برنامه ریزی شده در طول 2 ماه اجرا شد و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد، بلافاصله و سه ماه پس از آموزش، مجددا پرسشنامه ها در دو گروه مداخله و کنترل تکمیل گردیدند. داده های جمع آوری شده توسط نسخه 24 نرم افزار SPSS با سطح معنی داری 0. 05 آنالیز گردید. یافته ها: بین دو گروه قبل از مداخله از نظر میانگین نمره کنترل رفتاری درک شده، قصد رفتاری، انگیزش مثبت و انگیزش منفی نسبت به قصد فرزندآوری و متغیرهای دموگرافیک، تفاوت آماری معناداری وجودنداشت (P>0. 05). بعد از مداخله بر مبنای نظریه رفتار برنامه ریزی شده تفاوت آماری معنا داری را در نمرات نگرش، هنجار انتزاعی و کنترل رفتاری درک شده بر قصد فرزند آوری زنان تک فرزند در دو گروه مداخله و کنترل نشان نداد (P>0. 05). نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که شرایط اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و به ویژه اقتصادی جامعه در بهبود نگرش فرزند آوری موثر می باشند، که بایستی در کنار مداخلات آموزشی مدنظر قرار گیرند، تا نتیجه بهتری از آموزش حاصل شود.متن کامل این مقاله به زبان انگلیسی می باشد. لطفا برای مشاهده متن کامل مقاله به بخش انگلیسی مراجعه فرمایید.لطفا برای مشاهده متن کامل این مقاله اینجا را کلیک کنید.

اهداف: آزمایش پاپ اسمیر به عنوان تست غربالگری اولیه سرطان دهانه رحم از میزان کاربرد پایینی در بین زنان ایرانی برخوردار است. این مطالعه با هدف بررسی تجربیات انجام آزمایش پاپ اسمیر زنان ایرانی در مراکز بهداشتی درمانی انجام شد. شرکت کنندگان و روش ها: این مطالعه کیفی در سال 1397 در شهرستان ورامین انجام شد. به این منظور، 15 نفر از زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. معیارهای ورود به مطالعه شامل زنان متاهل 20 تا 50 ساله با سابقه انجام پاپ اسمیر، تمایل به شرکت در مطالعه، ملیت ایرانی و توانایی تکلم بود. برای بررسی دیدگاه ها و تجربیات زنان، مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام، ضبط، رونویسی شد و با استفاده از تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای بررسی صحت و ثبات داده ها از چهار معیار اعتبار، تایید پذیری، قابلیت اطمینان و قابلیت انتقال استفاده شد. یافته ها: در تجزیه و تحلیل داده ها پنج دسته اصلی شامل «قصد انجام آزمایش»، «سیاست ها و نظام اداری»، «عوامل اجتماعی کمک کننده به انجام آزمایش»، «موانع اجرای آزمایش» و «عوامل انگیزشی برای انجام آزمایش» به دست آمد. از دیدگاه شرکت کنندگان، مفاهیم ریسک و سیاست های حمایتی در افزایش انجام آزمایش پاپ اسمیر بسیار مهم بودند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که انجام آزمایش پاپ اسمیر زنان به عواملی از جمله تعامل راحت و دوستانه با ارایه دهندگان مراقبت های بهداشتی، حمایت خانواده، سیاست ها و قوانین تشویقی و آگاهی بستگی دارد. همکاری سایر سازمان ها برای انجام آزمایش پاپ اسمیر نیز مورد تاکید است.متن کامل این مقاله به زبان انگلیسی می باشد. لطفا برای مشاهده متن کامل مقاله به بخش انگلیسی مراجعه فرمایید.لطفا برای مشاهده متن کامل این مقاله اینجا را کلیک کنید.

اهداف: امروزه ضرورت آگاه سازی کودکان در سنین مختلف در مورد مسایل جنسی بیش از پیش احساس می شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش مادران بر تربیت جنسی کودکان پیش دبستانی بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی انجام شده است. مواد و روش ها: پژوهش حاضر یک پژوهش مداخله ای تجربی است که بر روی 144 مادر دارای کودک پیش دبستانی در شهر سنندج در سال 1399 انجام شد. شرکت کنندگان به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از بین 12 پیش دبستانی به صورت تصادفی انتخاب شدند. مداخله با استفاده از ترکیبی از آموزش حضوری و از راه دور بر اساس سازه های مدل اعتقاد بهداشتی انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شده است که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت. داده ها در نسخه 23 نرم افزار SPSS و با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی شامل آزمون های کای اسکویر، آزمون دقیق فیشر و آزمون t، آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون پیگیری LSD و آزمون کولموگروف اسمیرنوف تحلیل گردید. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که میانگین نمرات محاسبه شده برای سازه های آگاهی و حساسیت درک شده، موانع درک شده، راهنما برای عمل و خودکارآمدی درک شده در مادران گروه مداخله پس از آموزش به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که 3 جلسه آموزشی با طراحی سازه های مدل اعتقاد بهداشتی در مادران در انجام تربیت جنسی کودکان موثر است.متن کامل این مقاله به زبان انگلیسی می باشد. لطفا برای مشاهده متن کامل مقاله به بخش انگلیسی مراجعه فرمایید.لطفا برای مشاهده متن کامل این مقاله اینجا را کلیک کنید.