چکیده فارسی:در مطالعات تمدنی اسلام، «امیرالمومنین» یکی از واژه های پرکاربرد و مهم است و عموما بر کسی اطلاق می شود که رهبری سیاسی جامعه اسلامی را بر عهده دارد، اما آیا در وضع اولیه به همین معنا بود یا تغییری در آن رخ داده؛ آیا دارای مصداق معینی بوده یا درگذر زمان و تابع نیاز جامعه اسلامی پدید آمده است، همیشه مباحثی را به خود معطوف داشته است. این مقاله با رویکردی علمی و جدای از نگره های عقیدتی بر آن است تا جایگاه آن را درگذر زمان به اجمال نشان دهد با این فرضیه که به رغم دینی بودن منشأ آن، در عهد حاکمیت اسلامی معنای سیاسی یافته که حتی از سوی امامان نیز مورد استناد و تایید قرارگرفته است، چنانکه به زودی در معنای سومی نیز به کاررفته است، اما همه این ها با یکدیگر قرابت مفهومی دارند.
چکیده عربی:فی الدراسات الحضاریة للاسلام یعد مصطلح «امیر المؤمنین» احدی المفردات الکثیرة الاستعمال و الهامة و هو ما یطلق عموما علی الشخص الذی یتولی القیاده السیاسیة للمجتمع الاسلامی، و لکن هل کان فی حالته الاولی بنفس هذا المعنی ام طرأ علیه التغییر؛ هل کان له مصداق و مفهوم محدد ام برز عبر مرور الزمان و تبعا لحاجة المجتمع الاسلامی؟ و هذه الامور تستقطب دوما بعض الدراسات بشأنها. یسعی المقال بنظرة علمیه و موضوعیة و بعیدا عن الرؤی الاعتقادیة الی تبیین منزلته بصورة اجمالیه عبر الزمان مع الافتراض بانه علی الرغم من ان نشأته دینیه، الا انه فی عصر السیادة الاسلامیه وجد مفهوما سیاسیا حیث کان محط اعتماد و تائید حتی من قبل الائمة، بحیث استخدم بسرعه بمفهومه الثالث، الا ان کل هذه المفاهیم لها تقارب مفهومی فیما بینها.