با آغاز قرن بیست و یکم، سیاست های مختلفی به منظور مدیریت پیچیدگی ها و عدم قطعیت سیستم های شهری، به ویژه در مقیاس کلانشهری اتخاذ گردیده که «بازآفرینی شهری» به عنوان سیاست معطوف به بافت های مرکزی-میانی و پهنه های ناکارآمد و فرسوده شهری، اهمیت انکارناپذیری در برنامه ریزی و مطالعات شهری یافته است. هدف اصلی این پژوهش، مرور ادبیات، بسط نظری و ارائه الگوی مفهومی بازآفرینی شهری براساس رویکرد تحلیل محتوای کیفی است که در وهله اول، بیش از 300 متن علمی در حوزة بازآفرینی شهری به صورت هدفمند مطالعه شد و پس از غربالگری نهایی، 73 منبع به عنوان متون منتخب مورد واکاوی محتوایی قرار گرفت. در گام دوم، مؤلفه ها و مقوله های مرتبط با متغیر اصلیِ تحقیق استخراج و دسته بندی گردید. براساس یافته های تحقیق، مقوله های عمدة بازآفرینی شهری عبارتند از: 1) اصول بازآفرینی شهری؛ 2) سیر تحول سیاست های بازآفرینی شهری؛ 3) استراتژی های بازآفرینی پایدار شهری؛ 4) چارچوب های ارزیابی بازآفرینی؛ 5) نظریه های پشتیبان بازآفرینی؛ و 6) بازآفرینی شهری مبتنی بر کاربری اراضی شهری. در نتیجه، با در نظرگرفتن مفاهیم نظری بسط یافته، الگو و مدل مفهومی بازآفرینی شهری ارائه گردید. شایان توجه است که در میان مقولات مزبور، مسئله بازآفرینی شهری با اتکای بر سیستم کاربری اراضی در مطالعات پژوهشی بیشتر مورد توجه بوده و سپس، مقولة استراتژی های بازآفرینی پایدار اولویت بیشتری دارد. در مقابل، بر بحث رویکردهای نظری پشتیبان بازآفرینی، سیرتحول سیاست بازآفرینی و چارچوب های ارزیابی آن نسبت به بقیه موضوعات مورد بررسی، کمتر تأکید شده است.